فهرست مطالب سایت

ظهرهای ماه مبارک رمضان 96 - جلسه 15

موضوع : در مسیر حَسنات
تاریخ انتشار : 25 شهریور 1399


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : مسجدحضرت امیر(ع)



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
بحث ما در دشنام و ناسزا به این جا رسید که فرمودند: عامل ناسزاگویی به والدین خودتان نباشید. طوری رفتار نکنید که باعث بشوید به پدر و مادر شما فحش بدهند. گاهی خود انسان به خاطر گلایه‌هایی که دارد بی احترامی می‌کند که به خاطر رفتار نادرست پدر و مادرها است ولی پیامبر فرموده‌اند گناه کبیره است؛ آن هم بزرگترین گناه کبیره. ولی اینکه انسان، عامل فحش دادن به پدر و مادرش بشود دو حالت دارد:
1. یکی اینکه با یک شخصی درگیر شده است و دعوا می‌کند. به پدر طرف مقابلش فحش می‌دهد و طرف مقابل هم به پدر و مادر این شخص فحش می‌دهد. چون این شخص عامل این کار شده است انگار که خودش به پدرش بد و بیراه گفته است.
2. حالت دیگر این است که شخص در رفتارهای اجتماعیش طوری رفتار می‌کند که باعث می‌شود دیگران به پدر و مادرش فحش بدهند. مثلا می‌گوید بر پدر و مادر آن کسی که زباله را در این مکان بریزد لعنت. این بد و بیراهی است که این شخص برای پدر و مادرش خریده است. یا مثلا شب چهارشنبه‌سوری است و ترقه می‌زند. با هر ترقه‌ای که می‌زند مردم می‌گویند بر پدر و مادرت لعنت. یا اگر مردم را اذیت کند مردم می‌گویند لعنت به آن شیری خورده‌ای. همه این فحش‌ها را خود شخص برای پدر و مادرش می‌خرد.
پیامبر فرمود بزرگترین گناه کبیره همین است که انسان عامل بد و بیراه گفتن به پدر و مادرش بشود.
یکی از طوایفی که حق نداریم به آن‌ها بد و بیراه بگوییم اموات هستند. دستوری که به ما داده‌اند این است که اموات را با خیر یاد کنیم اگر چه که اهل خیر نبوده‌اند. شکمو بوده است و قرمه‌سبزی دوست داشته است. بگویید خدا رحمت کند فلانی را که قرمه‌سبزی دوست داشت. این حرف، خیر است. نگویید عجب آدم بخیلی بود. این را نگویید. آن شخص در برزخ به قدری گرفتار است که نیازی نیست شما با حرفی که می‌زنید گرفتاری او را بیشتر کنید. او گرفتار هست. " قَالَ رَسُولُ اللهِ: لَا تَسُبُّوا الْأَمْوَاتَ فَتُؤْذُوا الْأَحْيَاءَ؛ به مردگان فحش ندهید و دشنام نگویید و ناسزا نگویید که باعث اذیت شدن زنده‌ها می‌شود."
به مخلوقات خداوند هم نباید فحش داد. یک عربی خدمت رسول خدا رسید و به ایشان عرض کرد: به من توصیه‌ای بفرمایید. دیده‌اید که مردم سراغ بزرگان می‌روند و می‌گویند به ما توصیه کنید. بزرگان بدیهیات را می‌گویند و مردم هم تعجب می‌کنند و می‌گویند عجب چیزی گفت. به خاطر این است که اطلاعات دینی مردم کم است. پیغمبر به آن مرد عرب سه توصیه کردند. اولا به او فرمودند تقوای الهی داشته باش. یعنی از خدا بترس. یعنی خدا را در زندگیت حساب کن. معنای تقوای الهی همین است. یک شخصی خدمت پیامبر رفت و گفت: یا رسول الله! اگر گناه آدم زیاد باشد خدا او را می‌بخشد؟ پیامبر فرمود: بله. گفت: تمام این گناهانی را که من کرده‌ام خدا دیده‌ است؟ فرمود: بله. آن شخص یک صیحه زد و مُرد به فضاحت‌هایی که کرده است و خدا دیده است. پیغمبر فرمود: این شخص اهل بهشت است. ما هم باید دقت کنیم. فحش می-دهیم؟ خدا می‌شنود. به نامحرم نگاه می‌کنیم؟ خدا می‌بینید. ولی این‌ها زمانی است که خدا را حساب کنیم.
توصیه دوم پیامبر به آن مرد عرب این بود که اگر شما را به واسطه عیبی که دارید ملامت کردند شما مردم را به خاطر عیوبشان ملامت نکنید.
توصیه سوم پیامبر این بود که فرمودند: "وَ لَا تَسُبَّنَّ شَیئاً مِن خَلقِ اللهِ؛ هیچ یک از مخلوقات خدا را دشنام نده." یعنی حتی حیوانات را هم دشنام نده. این توصیه پیغمبر است. یکی از رموز اجابت دعا این است که زبان ما، زبان هرزه‌گو نباشد.
توصیه سوم این بود که به هیچ یک از مخلوقات خدا توهین نکن و بد و بیراه نگو. عجب حیوان زبان‌نفهمی است. درست است، حیوانات زبان من و تو را نمی‌فهمند ولی با سلیمان حرف می‌زنند. بعد هم؛ کدام حیوان را خلق کرده‌اند که بمب اتم را کشف کند؟ نفهمی، کار حیوان است. چرا به او فحش می‌دهی؟ حتی به ما فرمودند: به روزگار فحش ندهید. عجب روزگاری است لعنتی ... عجب روزگار نامرادی است ... همین را نگویید. به روزگار فحش ندهید. پیغمبر می‌فرماید: "لَا یَسُبُّ اَحَدُکُمُ الدَّهرَ فَإنَّ اللهَ هُوَ الدَّهرُ؛ روزگار را فحش ندهید. خالق روزگار خود خدا است " تو در واقع به خدا فحش می‌دهی. روزگار که چیزی نیست. روزگار هم مخلوق خدا است. وقتی به روزگار فحش می‌دهی به خدا فحش داده‌ای. ما روی این چیزها حسابی باز نمی-کنیم. ولی مردمانی در زیر این گنبد خضراء زندگی کرده‌اند که به خاطر یک حرف ناحساب، پنجاه سال گریه کرده‌اند. خدا این‌ها را می‌خرد.
عبد الجبار از درِ خانه‌اش بیرون آمد. دید یک سگ زشتی آنجا است. مو نداشت، جرب داشت، کور بود، لنگ هم بود. به خانه عبد الجبار نگاه می‌کرد. عبد الجبار در دلش گفت: تو را برای چه خلق کرده‌اند؟ چه داری که تو را خلق کرده‌اند؟ آن سگ به اذن خداوند به سخن درآمد و گفت: من مخلوق خدا هستم. اگر می‌توانی بهتر را خلق کن. پنجاه سال گریه کرد. اسمش را گذاشتند نوح. یکی از انبیای الهی شد. برای چه گریه کرد؟ چون یک حرف نا به جا زده بود و به یکی از مخلوقات خدا اشکال گرفته بود. گفت: تو را چرا خلق کردند؟
نباید حرف نا به جا زد. نباید فحش داد. نباید به روزگار فحش داد. روزگار مخلوق خدا است. فحش دادن به مخلوق، در ظاهر است که فحش به مخلوق است ولی در باطن، فحش به مخلوق‌آفرین است. رسول خدا فرمود: خداوند می‌فرماید: " یُؤذِینی اِبنُ آدَمَ بِسَبِّ الدِّهرِ وَأَنَا الدَّهْرُ؛ حضرت حق می‌فرماید: فرزند آدم من را به سبب فحاشی به روزگار مورد آزار قرار می‌دهند. چون من روزگار هستم." من خالق روزگار هستم.
در سوره احزاب آیه 57 می فرماید: (" إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً؛ آنها که خدا و پیامبرش را آزار می‌دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و برای آنها عذاب خوارکننده‌ای آماده کرده است.") شخصی می‌بیند که اوضاعش درست نیست. می‌گوید من که همه کارهایم را درست انجام داده‌ام. ولی کارهایش درست نیست. خدا را آزار داده است. خدا می‌گوید به سبب فحاشی به روزگار من را اذیت می‌کنی. در قرآن می‌فرماید کسی که خدا و پیغمبر را اذیت بکند خدا او را در دنیا و آخرت لعن می‌کند. یعنی از رحمت دور است.
پیامبر فرموده است به باد هم فحش ندهید که مخلوق خدا هستند." لَا تَسُبُّوا الرِّيَاحَ فَإِنَّهَا مَأْمُورَةٌ وَ لَا الحَالَاتِ لَا الْجِبَالَ وَ لَا السَّاعَاتِ وَ لَا الْأَيَّامَ وَ لَا اللَّيَالِيَ فَتَأْثَمُوا وَ يَرْجِعَ إِلَيْكُمْ؛ به بادها فحش ندهید که این‌ها مأموران الهی هستند. به حالات مختلف هم فحش ندهید. به کوه ها و ساعت‌ها و روز و شب فحش ندهید. اگر چنین کردید گنهکار هستید و این فحاشی به خود شما برمی‌گردد." بازتاب عمل شما در زندگی شما خواهد شد.
به بت ها هم فحش ندهید
یک بحث مهمی هست که مورد نظر خیلی‌ها قرار گرفته است. شما حتی حق ندارید به دشمنان دین هم فحش بدهید. حق سب کردن نداریم. بت‌پرست است، چرا به بت او فحش می‌دهید؟ باعث می‌شوید او هم به خدای شما فحش بدهد. در سوره مبارکه انعام آیه 108 می‌فرماید: (" وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ؛ (به معبود) کسانی که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین برای هر امّتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است؛ و آنها را از آنچه عمل می‌کردند، آگاه می‌سازد (و پاداش و کیفر می‌دهد).") باید استدلال برای بطلان آن‌ها بیاوریم که ما فحش نداریم.
امیرالمؤمنین در پایان جنگ صفین دید که مردم در دروازه کوفه نشسته‌اند و فحاشی می‌کنند و ناسزا می-گویند و فحش می‌دهند. دشنام می‌دهند. کلماتی می‌گفتند که دون شأن آدمیزاد است. حضرت به آن‌ها فرمود: من خوشم نمی‌آید که شما فحش‌دهنده باشید. نباید بگوییم او خوشش نمی‌آید ولی ما فحش می-دهیم. میزان الاعمال همان چیزهایی است که امام خوشش می‌آید و خوشش نمی‌آید. در قیامت همان چیزی را خوش نمی‌دارند که او خوشش نمی‌آید اگر چه به معاویه باشد. بعد حضرت فرمود: " إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ؛ من دوست ندارم که شما دشنام دهنده باشید; ولی اگر اعمال زشتشان را شرح دهید و احوال آنها را بیان کنید به گفتار صحیح نزدیک تر و برای اتمام حجّت رساتر است" حالات آن‌ها را توصیف بکنید. بگویید چه خلیفه‌ای است که جانشین پیغمبر شده ولی نماز جمعه را در چهارشنبه می‌خواند. صحابی پیغمبر در مجلس معاویه حاضر شد و دید که معاویه رسما رباخواری می‌کند. به معاویه گفت: پیامبر می‌گوید این کار حرام است. معاویه گفت: بله، پیامبر می‌گوید ولی من گمان نمی‌کنم حرمتی داشته باشد. گفت من این داغ را کجا ببرم که به او می‌گویم پیامبر گفته است و او می‌گوید من گمان نمی‌کنم.
مگر دین بر اساس گمان و فکر ما تنظیم شده است؟ این را نقل کنید و بگویید خلیفه پیامبر این کار را می-کند. فرمود اگر رفتار و خیانت‌های آن‌ها در تاریخ را نقل کنید به راه راست نزدیک‌تر است و برای اتمام حجت کافی‌تر است. ما اگر بخواهیم مخالفین آن‌ها را ملتزم کنیم راهش این است که بگوییم این‌ها چه آدم‌هایی هستند نه اینکه فحاشی کنیم.
سوال: اگر در رابطه با دشمنان خدا و پیغمبر و اهل بیت نباید فحش داد پس چه کاری باید کرد؟ این بحث، یک بحثی است که در حوزه اعتقادات شیعه مطرح است و به عمل هم می‌کشد به نام تبری. جایگاه تبری در نظام معرفتی اسلام کجا است؟ از آن مباحثی است که اگر انجام ندادیم اتفاقی نمی‌افتد یا اینکه حتما باید پیگیری شود؟ تبری به چه معنایی است؟ تبری به چه شکلی تحقق پیدا می‌کند؟ آیا این تبری، استثنائی هم دارد؟ این چند مطلب را می‌خواهیم بگوییم. جایگاه، معنا، چگونگی تحقق و استثنائات را باید بگوییم. از آن روزی که ما بحث فحش و ناسزا را مطرح کردیم مردم نگران شدند که می‌شود تبری انجام داد یا نه.
ما دو اصل اعتقادی در حوزه اعتقاداتمان داریم به نام تولی و تبری. این‌ها چون صرفا اعتقاد نیستند در حوزه عمل هم راه دارند. یعنی از فروع دین هم به شمار می‌آیند. اینکه من قلبا اهل بیت را دوست داشته باشم کفایت نمی‌کند و باید اظهار هم کرد. اینکه من قلبا نسبت به دشمنان اهل بیت کراهت داشته باشم کفایت نمی‌کند و باید آن را اظهار هم بکنم. لذا هم در حوزه اصول دین مطرح می‌شود و هم در حوزه فروع دین. پس مساله مهمی است و تنها مساله‌ای است که اینگونه است. یعنی هم اعتقادی و نگرشی است و هم رفتاری و کنشی است.
جایگاه تبری: یک شخصی یک نامه‌ای نوشته بود. به یکی از یاران امام باقر علیه السلام داد که به محضر امام بیاورد و جواب نامه را بگیرد. این نامه را در جمع به دست امام داد. حضرت فرمود: می‌خواهی بگویم در آن چه نوشته است؟ امام این روایت را فرمودند: "هذِهِ صَحِيفَةُ مُخَاصِمٍ يَسْأَلُ عَنِ الدِّينِ الَّذِي يُقْبَلُ فِيهِ الْعَمَلُ؛ این، نوشته کسی است که سوال کرده است: آن دینی که در سایه‌اش خداوند اعمال را قبول می‌کند کدام است؟" خداوند عمل من‌درآوردی را قبول نمی‌کند. هر چقدر هم یک عملی به ظاهر نیکو باشد خداوند قبول نمی‌کند مگر اینکه بر اساس دستور خدا و پیغمبر و معصومین باشد. اگر از ناحیه خدا باشد حتی اگر سجده بر آدم باشد عبادت خواهد بود. اگر از ناحیه خدا باشد حتی اگر ذبح اولاد باشد عبادت است. ولی اگر از ناحیه غیر خدا باشد قبول نمی‌کنند. رفتار باید مطابق با دین باشد. امام علیه السلام می‌فرماید: این دینی که در سایه‌اش اعمال را می‌پذیرند نُه رکن دارد. یعنی نُه ستون دارد.
ستون اول: شَهَادَةُ أَنْ لَاإِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَاشَرِيكَ لَهُ یعنی موحد باشید. قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ تُفلِحُوا کلمه توحید را بگویید تا رستگار شوید به چه علامتی ما موحد هستیم؟ امام صادق علیه السلام علامتش را بیان می‌کنند که هر کسی که بخواهد موحد باشد باید این علامت را داشته باشد: "مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُخْلِصاً دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ إِخْلَاصُهُ أَنْ تَحْجُزَهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ؛ کسی که گوینده کلمه توحید باشد وارد بهشت می-شود اگر از روی اخلاص این را گفته باشد. اخلاص در توحید یعنی اینکه توحید باعث بشود گناه نکند". به هر میزان که در زندگی اهل گناه هستیم به همان میزان از لا اله الا الله دور هستیم. این رکن اول بود. در تعالیم دینی به ما می‌گویند که همه چیز به توحید برمی‌گردد.





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده