فهرست مطالب سایت

شهادت حضرت امام سجاد (ع) - 96

موضوع : عوامل گریز از دین - جلسه 11
تاریخ انتشار : 24 مهر 1396


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : مسجد حضرت امیر (ع)


مداح : حاج محمود کریمی



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

عوامل دین گریزی
بحث دین‌گریزی یک بحث کاربردی است. گفتیم چه اتفاقی می‌افتد یک شخصی که سال‌ها متدین بوده است و به مستحبات عمل می‌کرده است الان نسبت به واجبات موضع می‌گیرد.
به استناد قرآن در سوره مبارکه اعراف آیه 16 یکی از این عوامل دین گریزی ،شیطان است وقتی خداوند او را از دایره مقربینش خارج کرد، شیطان به حضرت حق عرض کرد: منِ شیطان برای فریفتن و گول زدن فرزندان آدم، سر صراط مستقیم تو می‌نشینم. یعنی سر راه دین آنها می‌نشینم. با دینشان کار دارم.
شیطان چگونه با دین کار دارد؟ پنج سیاست دارد. سیاست اول او، حمله همه‌جانبه است. از چهار طرف حمله می‌کند. در سوره مبارکه اعراف آیه 17 آمده است: سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان می روم؛ و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت! نتیجه این حمله همه جانبه هم این است که اکثر انسانها را شاکر نمی‌یابی.
امام باقر (ع) این چهار جهت حمله شیطان را معرفی می کنند: اینکه شیطان از جلو حمله می‌کند این است که امر آخرت را برای انسانها آسان جلوه می‌دهد..منظور حمله شیطان از سمت راست این است: که با آراستن و جلوه دادن بیراهه‌ها و موجه کردن شبهات، دینشان را خراب می‌کنم. (یعنی من یک کاری با انسانها می‌کنم که به جای اینکه خدا را بپرستند، من را بپرستند.)
ما دو نوع دین داریم. بیان نورانی قرآن کریم از زبان پیغمبر این است: (لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دينِ) دین شما برای خودتان و من هم دین خودم را دارم. اما دین پیغمبر که مستند به وحی است و از ناحیه خدا است یک دین توحیدی است. دینی است که مرضی خدا است. این دین را باید تبعیت کرد.
شیطان بسیار عالم است در این دین اخلال می‌کند. راه اخلال در این دین ، از دو روزنه است. دو روزنه برای ورود دارد: یکی نهایت‌طلبی انسان یا همان خصیصه حرص است. دومی لذت‌طلبی مطلق است. از این دو روزنه، دین حق را باطل می کند.
طریق دومی که شیطان به وسیله آن‌ها می‌تواند بر انسان‌ها پیروز شود و دین آن‌ها را بگیرد این است که برخی، دینشان را به طور مستند نمی‌گیرند.
امام صادق (ع) تأکید مؤکد دارند بر یادگیری دین به نحو مستند. یعنی از کارشناس بگیرید. از عالم ربانی بگیرید، امام صادق (ع) می فرمایند: کسی که شناختش از دین بر اساس قرآن باشد کوه‌ها حرکت می‌کنند ولی ایمان او تغییر پیدا نمی‌کند. (چون دینش مستند است.) ولی اگر نادانسته و از روی تعلیم ورود در دین نداشته باشد با نادانی از دین خارج می‌شود.
ما باید دو حالت داشته باشیم : پیامبر اسلام می‌فرماید: برای امت من فقط دو حالت وجود دارد: شب را به روز برسانید، یعنی روزگارتان اینطور باشد که یا عالم باشید ( صاحب نظر) یا دانشجو باشید (صاحب نظر-شناس) إمعة نباشید. از پیامبر پرسید: إمعة نباشید یعنی چه؟ فرمود: یعنی کسی که هیچ رأی و اندیشه‌ای ندارد و با هر گروهی که بیفتد رأی و اندیشه‌ همان‌ها را می‌گیرد.
در همین رابطه کمیل می‌گوید امیر المؤمنین (ع) به من ‌فرمود: مردم به سه گروه هستند:
گروه اول: یک طایفه از مردم، عالمان ربانی هستند. گروه دوم: دانشجویانی هستند که راه نجات را یاد می-گیرند. گروه سوم: هَمَجٌ رَعَاع هستند ،کسانی هستند که به دنبال هر صدایی می‌روند. به دنبال باد به هر سمت و سویی می‌روند. از روشنی دانش، فروغی پیدا نکرده‌اند. به سوی پناهگاهی مستحکم هم پناه نبرده-اند.
امام صادق (ع) می فرمایند: دوست ندارم جوانان را ببینم مگر در دو حالت؛یا صاحب نظر باشد یا صاحب نظر‌شناس. یعنی امام صادق (ع) دوست دارد که یا عالم بشویم و یا با عالمان نشست و برخاست داشته باشیم؛ آن هم با عالمان ربانی.
پیغمبر فرموده است: آن‌هایی که با عالم نشست و برخاست می‌کنند باید چهار حرکت داشته باشند: یعنی: چهار چیز است که بر هر صاحب عقلی از امت من، لازم است. به رسول خدا عرض کردند: آن چهار چیزی که باید باشد چیست؟ فرمود: 1. شنیدن علم. 2. حفظ کردن علم. 3. منتشر کردن علم. 4. عمل کردن به آن علم.
برای اینکه حمله شیطان را به دینمان منتفی بکنیم و در این حمله او را مغلوب کنیم، دو کار لازم است:
گام اول: باید دین را از کارشناس بگیریم. امام صادق (ع) می فرمایند: کسی که دینش را از قرآن و روش پیغمبر یاد گرفته باشد، کوه‌ها حرکت می‌کنند قبل از اینکه ایمان او به حرکت در بیاید. یعنی ایمانش ثابت است. ولی اگر دینش را زبانی یاد گرفته باشد، با زبان دیگری خارج می‌شود. (یعنی اگر از یک شخصی یاد گرفته باشد، از یک شخص دیگر، یک مطلب دیگر را یاد می‌گیرد. یعنی هیچ ثباتی ندارد).
گام دوم: عرضه دین به کارشناس. مانند جناب عبد العظیم حسنی که محدث و فقیه و عالم و امام‌زاده است. که می گوید: بر امام هادی (ع) وارد شدم. وقتی امام من را دیدند به من فرمودند: خوش آمدی! فرمودند : تو واقعا از دوستداران ما هستی. جناب عبد العظیم می‌گوید: به حضرت عرض کردم: من می خواهم تا دینم را عرضه کنم بر شما. اگر درست است آن را تثبیت کنم تا خدا را با همین دین مرضی ملاقات کنم. حضرت فرمود: دینت را عرضه کن.
به حضرت هادی (ع) عرض کرد: من می‌گویم: خدا در مرتبه توحید است. من می‌گویم خدا نه آن چنان است که نشود او را توصیف کرد و نه آن چنان است که مثل انسان باشد. جسم ندارد. تصویر ندارد...پیغمبر اسلام، عبد است. پادشاه نیست. رسول خدا است. خاتم النبیین است. هیچ پیامبری هم بعد از او نمی‌آید.شریعت پیامبر، خاتم شرایع است و شریعتی بعد از آن نیست. بعد هم امامان را یک به یک شمرد تا به خود حضرت هادی (ع) رسید و اشاره کرد: که شما امام من هستید...و بعد از آن اقرار به امامت امامان بعد از امام هادی (ع) و ولایت و معراج و...کرد.
امام هادی علیه السلام فرمود: والله این، دین مرضی است ...بر این دین ثابت باش. خدا تو را بر این دین حق، در دنیا و آخرت ثابت ‌قدم کند.

 

 





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده