فهرست مطالب سایت

مکارم اخلاق ، جلسه ٥2

موضوع : مکارم اخلاق
تاریخ انتشار : 18 اسفند 1397


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : حسینیه مرحوم آیت الله علوی تهرانی



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست


در آستانه ماه مبارک رمضان هستیم که خداوند آن را برای اهل روزه، ماه ضیافت قرار داده است، نه برای هر کسی که به آن وارد می‌شود. مهمانان خدا در ماه مبارک رمضان، صائمین هستند. صیام و ضیافت، آدابی دارد و اینطور نیست که به طور ناگهانی اتفاق بیفتد. باید یک آمادگی باشد. مردم معمولاً در مهمانی‌های دنیوی، این آمادگی را از قبل پیدا می‌کنند. در تقویمشان یادداشت می‌کنند که در بیست و پنجم فروردین، یک عروسی هست. کادو و کت و شلوار و هر کاری را که باید بکند پیشاپیش می‌کنند؛ ولی با اینکه سال‌ها است که می‌دانند که ماه مبارک رمضان از چه زمانی شروع می‌شود هیچگاه از پیش از آن آماده نمی‌شوند. می‌خواهند همه چیز را در ماه رمضان حل کنند، در حالی که همه حرف‌ها باید قبل از ماه رمضان حل شده باشد. ماه رمضان، ماه مهمانی است. کسی در ساعت مهمانی به دنبال کت و شلوار نمی‌رود. شما می‌خواهید در خود ماه رمضان تؤبه کنید. برخی هم که همان تؤبه را می‌گذارند در شب‌های احیاء. این که غلط اندر غلط است. خداوند این ماه رجب و شعبان را که بی دلیل قرار نداده است. می-فرماید ماه شعبان، ماه پیامبر و ماه رجب، ماه امیر المؤمنین است. چرا راجع به ذی حجه و ذی قعده این حرف را نزده؟ امروز روز اول ماه است. آن را از دست ندهید. من از بین همه آن چه که آمادگی برای ماه مبارک رمضان است این دستور را بیان می‌کنم.
«قَالَ رَسُولُ اللهِ: مَنْ قَرَأَ فِي رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ شَهْرِ رَمَضَانَ كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ يَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ يُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ وَ آلِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ يَقُولُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ عَلَى كُلِّ نَبِيٍّ ثُمَّ يَقُولُ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ يَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ أَرْبَعَ مِائَةِ مَرَّةٍ ثُمَّ قَالَ النَّبِيُّ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَنْ قَرَأَ هَذِهِ السُّوَرَ وَ فَعَلَ ذَلِكَ كُلَّهُ فِي الشُّهُورِ الثَّلَاثَةِ وَ لَيَالِيهَا لَا يَفُوتُهَا شَيْ‏ءٌ لَوْ كَانَتْ ذُنُوبُهُ عَدَدَ قَطْرِ الْمَطَرِ وَ وَرَقِ الشَّجَرِ وَ زَبَدِ الْبَحْرِ غَفَرَهَا اللَّهُ لَهُ وَ إِنَّهُ يُنَادِي مُنَادٍ يَوْمَ الْفِطْرِ يَقُولُ: يَا عَبْدِي! أَنْتَ وَلِيِّي حَقّاً حَقّاً وَ لَكَ عِنْدِي بِكُلِّ حَرْفٍ قَرَأْتَهُ شَفَاعَةً فِي الْإِخْوَانِ وَ الْأَخَوَاتِ بِكَرَامَتِكَ عَلَيَّ» یعنی: هر کسی که در ماه مبارک رجب و شعبان و رمضان، هر روز و هر شب یعنی هر صبحگاه و شامگاه یعنی وقتی که هوا روشن و یا تاریک است، سوره مبارکه حمد، آیت الکرسی، کافرون، توحید، ناس و فلق هر کدام را سه مرتبه بخواند و سپس ذکر تسبیحات اربعه به علاوه حوقله را نیز سه بار بگوید و سپس سه بار بر پیغمبر و آل پیغمبر درود بفرستد و بعد سه بار بر پیامبر و همه پیامبران صلوات بفرستد (اولی بدون سایر پیامبران است. دومی علاوه بر پیامبر و آل پیامبر، تمام انبیاء را هم شامل می‌شود) و بعد سه بار برای اهل ایمان طلب مغفرت کند و سپس چهار صد مرتبه ذکر استفغار بدون کلمه رَبِّی را بگوید، به آن خدایی که جان من در دست قدرت اوست کسی که این کار را بکند و بر آن مراقبت کند که یک وعده هم از او فوت نشود، هر چقدر گناه داشته باشد، به اندازه قطره‌های باران و به اندازه برگ‌های درختان و به اندازه کفِ روی آب دریاها، خداوند گناه این آدم را می‌بخشد و هاتفی در روز عید فطر ندا می‌دهد و از ناحیه خدا می‌گوید: بنده من! تو حقیقتاً رفیق من هستی. رفاقت با خدا را از دست ندهید. چقدر عالی است اگر کسی این کار را درست انجام بدهد و خدا به او بگوید تو حقیقتاً رفیق ما هستی. بعد می‌فرماید: حال که حقیقتاً رفیق من شدی یک امتیازی به تو می‌دهم و آن اینکه به ازای هر حرفی که در این اذکار و آیات تلاوت کردی حق شفاعت به تو می‌دهم.
این دستور العمل از امروز شروع می‌شود تا پایان ماه مبارک رمضان که ماراتن بندگی است. اینکه چه کسی در این ماراتن استقامت دارد و به آخر پایان می‌رسد، خیلی مهم است. تؤبه‌تان را برای شب‌های احیاء نگذارید. شب احیاء، شب آشتی کردن نیست؛ بلکه شب امضاء گرفتن است. کسی که می‌خواهد امضاء بگیرد نمی‌آید در یک وهله بگوید من را ببخشید و این برگه را هم امضاء کنید. شب نیمه شعبان، شب درخواست کردن است. از امروز تغییراتتان را شروع کنید و در احیای نیمه شعبان درخواستتان را بدهید و در لیالی قدر، امضاء را بگیرید. همه را گذاشته‌اید که شب نوزدهم آشتی‌کنان بکنید و درخواست هم بدهید و امضاء هم می‌خواهید. هیچ اتفاقی نمی‌افتد. هفتاد سال است که هیچ اتفاقی نیفتاده است.
حضرت زین العابدین علیه السلام به خداوند عرض کردند: من را به چیزی عامل قرار بده که در قیامت در رابطه با آن سؤال می‌کنی. یکی از چیزهایی که از من و شما سؤال می‌کنند عمر ما است. روایت سؤال از عمر خیلی وحشتناک است. «عَن عُمرٍ فِیمَا أَفنَاهُ». فردای قیامت از عمری که به فنا داده شده است سؤال می‌کنند. پیش‌فرض معصوم، این است که اوحدی از مردم هستند که بتوانند از عمر استفاده ببرند. معصوم در دهه‌های عمر، یک خطی را ترسیم می‌کند. از ما که گذشت. برای شما جوان‌ها خوب است.
امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «إِذَا بَلَغَ الْعَبْدُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً فَقَدْ بَلَغَ أَشُدَّهُ» یعنی: هنگامی که شخصی به سن سی و سه سالگی رسید، به حد کمال می‌رسد. پس تا سی و سه سالگی وقت دارید که کمال خودتان را تشخیص بدهید. کمال هر شیء، آن چیزی است که از آن توقع می‌رود. از شما چه توقعی می‌رود؟ تا سی و سه سالگی وقت دارید آن را حاصل کنید. کمال فردی و کمال اجتماعی و کمال الهی خودتان را پیدا کنید. سپس حضرت می‌فرماید: «وَ إِذَا بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً فَقَدْ بَلَغَ مُنْتَهَاهُ فَإِذَا ظَعَنَ فِي إِحْدَى وَ أَرْبَعِينَ فَهُوَ فِي النُّقْصَانِ» یعنی: وقتی به چهل سالگی رسید، باید به حد غایی کمالش برسد. یعنی دیگر وقتِ لغزیدن وجود ندارد. باید تمام آن کمالات در او تثبیت شده باشد؛ چون وقتی که وارد سن چهل و یک سالگی شد، دچار استهلاک می‌شود. بیماری‌ها می‌آیند. وقتی جسم از سلامت خارج می‌شود مزاحم سلوک بشر است. چون انسان در چهل و یک سالگی در سراشیبی سلامت جسمی قرار می‌گیرد سپس حضرت می‌فرماید: «وَ يَنْبَغِي لِصَاحِبِ الْخَمْسِينَ أَنْ يَكُونَ كَمَنْ كَانَ فِي النَّزْعِ» یعنی: شایسته است که به آدم‌های پنجاه ساله بگویید آماده مردن باشید.
امام باقر علیه السلام فرموده‌اند: «إِذَا بَلَغَ الرَّجُلُ أَرْبَعِينَ سَنَةً نَادَى مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ قَدْ دَنَا الرَّحِيلُ فَأَعِدَّ الزَّادَ» یعنی: آدمیزاد به چهل سالگی که می‌رسد هاتف آسمانی می‌گوید وقت کوچ کردن رسیده است. توشه‌ات چیست؟ سال‌ها به ما گفته‌اند؛ ولی گوش ما شنوا نیست. کسانی که هنوز به این نرسیده‌اند مراقبت کنند.
از رسول خدا است: «إِذَا بَلَغَ الرَّجُلُ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ لَمْ يَغْلِبْ خَيْرُهُ شَرَّهُ قَبَّلَ الشَّيْطَانُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ قَالَ: هَذَا وَجْهٌ لَا يُفْلِحُ» یعنی: کسی که به چهل سالگی رسید و کمالات در او تثبیت نشد و هنوز به دنبال خیر و شر است، شیطان بین دو چشم او را می‌بوسد و می‌گوید: او دیگر رستگار نمی‌شود. او از خودمان است. باز هم از پیامبر است: «مَنْ جَاوَزَ الْأَرْبَعِينَ وَ لَمْ يَغْلِبْ خَيْرُهُ شَرَّهُ فَلْيَتَجَهَّزْ إِلَى النَّارِ» یعنی: کسی که چهل سالش تمام شد و خیرات در او تثبیت نشد و گاهی اهل خیر است، آماده آتش جهنم شود. خیر و شر را خدا تعیین می‌کند. خدا به صورت ظاهریِ هیچ فعلی، نظر ندارد. لذا به جناب ابراهیم می‌گوید پسرت را ذبح کن و ابراهیم که این کار را انجام بدهد می‌شود خیر؛ چون دستور خدا است.
خوشا به حال کسانی که به سی سالگی و چهل سالگی نرسیده‌اند و بدا به حال من که مرز پنجاه هستم. ما با هزار تزلزل شاید پل صراط را رد کنیم. ولی شما الان وقت دارید که مانند برق جهنده، آن را رد کنید. من هیچ کس را ناامید نمی‌کنم. سایرین هم اگر بخواهند می‌توانند. مسأله بر سر این است که نمی‌خواهیم. شما اگر هشتاد ساله باشید و بخواهید درست می‌شود. منتها سنّ پنجاه سالگی، سنّی است که خواسته‌های آدمیزاد در مسیر خواسته‌های خداوند قرار نمی‌گیرد. می‌خواهید درستش کنید؛ منتها شرایط زندگی نمی‌گذارد. باید حقیقتاً ناامید شد؛ منتها نه از خدا که از خودمان. باید از اینکه دنیا برنامه-هایش را بر ما تحمیل کند خسته شویم. وگرنه اگر ما توفیق پیدا کنیم که یک روز بنده خدا باشیم درست می‌شود. مگر وهب نصرانی چقدر بنده خدا بود؟ یک روز در رکاب سید الشهداء بود. مدت کمی در مسیر اسلام زندگی کرد؛ ولی همان مدت کم، تدین واقعی بود. تا اینجا گفتیم که از چه چیزهایی سؤال می‌کنند.
برخی اشخاص در قیامت بدون سؤال به جهنم فرستاده می‌شوند. «قَالَ رَسُولُ اللهِ: سِتَّةٌ يَدْخُلُونَ النَّارَ قَبْلَ الْحِسَابِ» یعنی: شش گروه هستند که بدون اینکه از آن‌ها سؤال شود وارد جهنم می‌شوند. یعنی این‌ها به قدری خباثت ندارند که خدا می‌گویند خودتان معطل نکنید که از این‌ها سؤال کنید. آخر کار این‌ها معلوم است که چیست. به جهنم بفرستیدشان:
1. «الْأُمَرَاءُ بِالْجَوْرِ». وقتی کلمه امراء را به صاحب منصب ترجمه کنید می‌گویید ما مقصود نیستیم چراکه نه فرمانداریم و نه استاندار و نه معاون وزیر. اما اگر به کارفرمایان ترجمه کنیم شامل ما هم می‌شود. کارفرمایان به واسطه ظلمشان بدون حساب به جهنم می‌روند.
2. «وَ الْعَرَبُ بِالْعَصَبِيَّةِ» یعنی: آدم‌ها با تعصب نژادی. عرب، موضوعیت ندارد. پیغمبر به عرب مثال زده‌اند. یک عده می‌گویند ما ایرانی‌ها و ما نژاد آریایی. خب شما ایرانی‌ها چه هستید؟ شما نژاد آریایی چه هستید؟ این عصبیت است. به واسطه نژادپرستی وارد جهنم می‌شوند.
3. «وَ الدَّهَاقِينُ بِالْكِبْرِ» یعنی: زمین‌خواران و زمین‌داران یعنی ثروتمندها به واسطه تکبر؛ چون از بالا به پایین نگاه می‌کنند. البته همه آن‌ها این‌طور نیستند.
4. «وَ التُّجَّارُ بِالْکِذبِ» یعنی: تاجران به واسطه دروغ در مسیر تجارتشان. روی اجناس، مارک ترکیه زده‌اند. این دروغ است. شخصی شیطان را در بازار دید که می‌گفت: من از همه این‌ها راضی هستم؛ چراکه من راضی بودم که این‌ها دروغ بگویند ولی این‌ها یک پله بالاتر رفته و قسم دروغ هم می‌خورند.
5. «وَ الأَغنِیَاءُ بِالبُخلِ» یعنی: ثروتمندان به واسطه بخل.
6. «وَ الْعُلَمَاءُ بِالْحَسَدِ» یعنی: دانشمندان به واسطه حسد ورزیدن. نسخه را پیش یک دکتر دیگر می‌برید و می‌گویید فلان دکتر این را نوشته. می‌گوید بیخود کرد. شاید شرایط طوری بوده که باید همین را می‌نوشته. چرا او بیخود کرده باشد و شما حرف باخود را می‌زنید؟ اینطور ترجمه کردم که بدانید علما به روحانیت بر نمی‌گردد. منظور همه دانشمندان است.
یک طایفه دیگر هم هستند که بدون حساب و کتاب وارد جهنم می‌شود: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُحَاسِبُ كُلَّ خَلْقٍ إِلَّا مَنْ أَشْرَكَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُ لَا يُحَاسَبُ وَ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ» یعنی: خداوند در قیامت از همه حساب می‌گیرد مگر کسی که مشرک باشد. از آدم مشرک سؤال نمی‌کنند و فقط دستور می‌دهند که به جهنم برده شود. پایین‌ترین مرتبه شرک، ریا است.
سه گروه را هم معرفی کنیم که بی حساب و کتاب وارد بهشت می‌شوند. « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ حَاسَبَهُ اللَّهُ حِسَاباً يَسِيراً وَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِهِ» یعنی: سه خصلت است که اگر در کسی باشد خداوند به آسانی از او حساب می‌گیرد و او را با رحمتش وارد بهشت می‌کند:
1. «تُعْطِي مَنْ حَرَمَكَ» یعنی: اعطا کردن به کسی که تو را محروم کرده حتی اگر پدرت باشد. مثلاً در زمان حیاتش برای اینکه چیزی به تو نرسد همه اموالش را به یک نفر دیگر داده؛ ولی الان محتاج شده است. تو به او اعطا کن.
2. «وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ» یعنی: پیوند برقرار کردن با کسی که با تو قطع رابطه کرده است.
3. «وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَكَ» یعنی: عفو کردن از کسی که نسبت به تو ظلم کرده است.
این هم آخرین روایت: «حَسِّنْ خُلُقَكَ يُخَفِّفِ اللَّهُ حِسَابَكَ» یعنی: اخلاقت را درست کن که خدا حسابت را آسان کند. چقدر خداوند به دنبال اخلاق خوب است و یافت هم نمی‌شود. مردم بیخود و بی جهت مسیر اخلاق را به جای دیگر بر می‌گردانند. می‌گویند اخلاق خوب، این است که همیشه بخندی. اینکه دیوانگی است. کجای سیره پیامبر را دیده‌اید که ایشان همیشه بخندد؟ همه اخلاق را به خنده برده‌اند و این خیانت است. از یک هنرپیشه شنیدم که متأسفانه می‌گفت امام رضا فرموده است خداوند کافر خنده‌رو را بیشتر از مؤمن عبوس دوست دارد. خداوند اصلاً با کافر هیچ میانه‌ای ندارد و فرموده است: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِم‏» یعنی: با کافران مبارزه کن و بر آن‌ها سخت بگیر. در رسانه جمهوری اسلامی به خاطر اینکه می‌خواهند مسیر اخلاق را به خنده منتهی کنند با خنده‌خنده حرف‌هایشان را می‌زنند.





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده