فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست
در توضیح این درخواست حضرت زین العابدین در دعای شریف مکارم الاخلاق از حضرت حق بودیم: «وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ». به مناسب بحث عمل، این بحث را مطرح میکنم. بر مبنای جهانبینی دینی، ما پس از دنیا وارد یک نشئهای میشویم به نام برزخ و بعد از آن وارد آخرت میشویم. برزخ بسیار طولانیتر از دنیا است؛ ولی آخرت، ابدی است و انتها ندارد. بر اساس جهانبینی دینی، برزخ و آخرت ما را عمل میسازد کما اینکه دنیای ما را اموال و پول میسازد. چقدر عمل باید داشته باشم؟
از وجود نازنین حضرت صادق علیه السلام است: «لَوْ نَظَرَ النَّاسُ إِلَى مَرْدُودِ الْأَعْمَالِ مِنَ السَّمَاءِ لَقَالُوا: مَا يَقْبَلُ اللهُ مِنْ أَحَدٍ عَمَلاً» یعنی: اگر مردم، اعمالی را که از درگاه خداوند بر گردانده میشود میدیدند با خود میگفتند: خداوند بنا ندارد عمل بندهای را قبول کند. پس عمل باید به قدری باشد که اگر خواستند بر گردانند یک چیزی بماند، نه اینکه کلاً چهار عمل در نامه عمل باشد.
از وجود نازنین حضرت ختمیمرتبت است: «لَوْ كَانَ لِرَجُلٍ عَمَلُ سَبْعِينَ نَبِيّاً لَاسْتَقَلَّ عَمَلُهُ مِنْ شِدَّةِ مَا يَرَى يَوْمَئِذٍ» یعنی: اگر در پرونده عمل هر کسی، عمل هفتاد پیغمبر باشد، به خاطر سختیای که در روز قیامت میبیند باز هم عملش را کم میپندارد. قیامت، روزی است که انسان از دست زن و فرزندش فرار میکند؛ زن و فرزندی که در دنیا دینش را فدای آنها کرده است.
هارون الرشید به دنبال شخصی از طرفدارانش فرستاد. به او گفت: تا کجا با ما هستی؟ پاسخ داد: هر چه بخواهی از اموالم در اختیارت میگذارم. چند روز بعد صدایش زد و گفت: تا کجا با ما هستی؟ پاسخ داد: با جان و مالم. هارون خوشش نیامد. دفعه سوم صدایش زد و پرسید: تا کجا با ما هستی؟ گفت: با مال و جان و دینم. هارون خوشش آمد. پرسید: حال که با دینت پای من هستی، ما یک سری مخالف داریم. هفتاد هشتاد نفر هستند. همه از اولاد حضرت زهرا هستند. برو و همه اینها را بکش. جرم چیست؟ فقط این است که فرزند حضرت زهرا هستند. او همه را کشت. آخرین نفری را که میخواست بکشد یک پیرمرد بود. این پیرمرد یک جمله گفت: اگر فردای قیامت با جدم رسول خدا ملاقات کنی و جدم از تو سؤال کند که من را به چه جرمی کشتهای، چه جوابی میدهی؟ تن این شخص لرزید؛ ولی باز هم آن پیرمرد را کشت.
به ما گفتهاند مداومت در عمل لازم است نه کثرت در عمل. بیان مبارک حضرت زین العابدین علیه السلام این است: «إِنِّي لَأُحِبُّ أَنْ أُدَاوِمَ عَلَى الْعَمَلِ وَ إِنْ قَلَّ» یعنی: من دوست دارم که در کار، مداومت داشته باشم اگر چه کم باشد. بنا نیست که من از صبح که از خواب بیدار میشوم مفاتیح را دوره کنم. یک دعا را بخوان ولی مداومت داشته باش. حضرت باقر علیه السلام میفرماید: «مَا مِنْ شَيْءٍ أَحَبَّ إِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَمَلٍ يُدَاوَمُ عَلَيْهِ وَ إِنْ قَلَّ» یعنی: هیچ عملی نزد خداوند، محبوبتر از عملی نیست که مداومت در آن وجود داشته باشد، گرچه کم باشد. یک زیارت عاشورا بخوانید ولی بر آن مداومت داشته باشید.
حضرت امیر میفرماید: «قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ» یعنی: کار خیرِ اندک که بر آن مداومت باشد، امیدوارکنندهتر است از کار زیاد که منشأ خستگی بشود. پس باید عمل زیاد داشته باشیم؛ ولی گفتهاند عمل زیاد نمیخواهد. کثرت را در مداومت بر عمل داشته باش.
مداومت بر عمل یک چند مدت؟ از حضرت صادق علیه السلام است: «مَنْ عَمِلَ عَمَلاً مِنْ أَعْمَالِ الْخَيْرِ فَلْيَدُمْ عَلَيْهِ سَنَةً وَ لَا يَقْطَعْهُ دُونَهَا» یعنی: کسی که عمل خیری را انجام میدهد باید یک سال بر آن مداومت داشته باشد.
پیامبر میفرماید: نُه ویژگی برای یک عمل وجود دارد که این نه ویژگی در اثر مداومت بر عمل به شما داده میشود. این حرف بسیار سنگین است. مثلاً فرض کنید اگر میگویند زیارت عاشورا یا زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها فلان ویژگی را دارد، این ویژگی برای یک روز و دو روز و سه روز نیست. باید یک سال انجام شود تا آن خصوصیت، ظهور پیدا کند.
حضرت رسول گرامی فرموده است: «أَمَّا الْمُدَاوَمَةُ عَلَى الْخَيْرِ فَيَتَشَعَّبُ مِنْهُ تَرْكُ الْفَوَاحِشِ وَ الْبُعْدُ مِنَ الطَّيْشِ وَ التَّحَرُّجُ وَ الْيَقِينُ وَ حُبُّ النَّجَاةِ وَ طَاعَةُ الرَّحْمَنِ وَ تَعْظِيمُ الْبُرْهَانِ وَ اجْتِنَابُ الشَّيْطَانِ وَ الْإِجَابَةُ لِلْعَدْلِ وَ قَوْلُ الْحَقِّ. فَهَذَا مَا أَصَابَ الْعَاقِلُ بِمُدَاوَمَةِ الْخَيْرِ» یعنی: اما از مداومت بر عمل خیر، چند چیز حاصل می-شود: ترک زشتیها، دوری از سبکسری، خروج از گناه، حصول یقین، عشق به رستگاری، اطاعت از خداوند، بزرگداشت دلیل، کنارهگیری از شیطان و آماده شدن و بسترسازی برای پذیرش عدل و گفتار حق. سپس حضرت فرمودند: اینها چیزهایی است که از مداومت در کار خیر به دست میآید.
امام صادق علیه السلام به شخصی فرمود: به چشم ما نمیآیی. پرسید: چه کنم که به چشم شما بیایم؟ حضرت فرمود: در مجالس جدم سید الشهداء شرکت کن. کسی که در مجلس سید الشهداء باشد به چشم امام زمان میآید. گاهی هست که ما ورود به محرم پیدا میکنیم همچنان که مسیحیها ورود به آن پیدا میکنند. چه بخواهیم و چه نخواهیم محرم میآید. یک وقتی هست که محرم را درک میکنیم. شرکت در جلسه، آداب دارد. این ورودت را اگر بخواهند بپذیرند چند شرط دارد:
شرط اول: عمل را از عاقل میپذیرند. «قَالَ الکَاظِمُ عَلَیهِ السَّلَامُ: قَلِيلُ الْعَمَلِ مِنَ الْعَاقِلِ مَقْبُولٌ مُضَاعَفٌ» یعنی: عمل کم ولی از ناحیه انسان عاقل قبول میشود. اینجا سؤال پیش میآید که عقل چیست؟ عاقل کیست؟ یک نشانهاش را حضرت موسی ابن جعفر بیان فرموده است: «إِنَّ العَاقِلَ لَا یَکذِبُ» یعنی: آدم عاقل دروغ نمیگوید. هر کسی دروغ گفت عاقل نیست.
شرط دوم: عمل را در سایه تقوا قبول میکنند. پیامبر به جناب ابوذر غفاری فرموده است: «يَا أَبَا ذَرٍّ! كُنْ بِالْعَمَلِ بِالتَّقْوَى أَشَدَّ اهْتِمَاماً مِنْكَ بِالْعَمَلِ؛ فَإِنَّهُ لَا يَقِلُّ عَمَلٌ بِالتَّقْوَى وَ كَيْفَ يَقِلُّ عَمَلٌ يُتَقَبَّلُ يَقُولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» یعنی: اباذر! در به کار بستن تقوا اهتمام بیشتری داشته باش تا انجام عمل. یعنی مراقب باش که این عمل در بستر تقوا انجام شود؛ چون هیچ عملی با وجود تقوا کم نیست. چگونه کم باشد عملی که قبول شده باشد؟
شرط سوم: عمل از روی اخلاص باشد. «قَالَ عَلِیٌّ عَلَیهِ السَّلَامُ: إِنَّكَ لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْ عَمَلِكَ إِلَّا مَا أَخْلَصْتَ فِيهِ» یعنی: هرگز اعمال تو را قبول نمیکنند مگر آن میزانی را که در آن اخلاص داشتی. برخی میگویند به سخنرانی فلان شخص برویم. چرا خرابش میکنید؟ بگویید به مجلس سید الشهداء میروم.
شرط چهارم: چهارمین ویژگی عمل، نیت خداپسندانه است. «اَلنِّیَّةُ أَسَاسُ العَمَلِ» یعنی: نیت، روح عمل است. عمل بدون نیت مانند انسان بدون روح است. مرده چقدر ارزش دارد؟ هیچ. در سوره مبارکه بقره آیه 272 میفرماید: «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللهِ» یعنی: آن صدقاتی که میدهید و آن انفاقی که میکنید به نفع خودتان است. صدقه در قیامت به درد خودتان میخورد؛ ولی بقیه آیه زیبا است که میفرماید: صدقه ندهید مگر برای رضای خدا.
شرط پنجم: باید عمل به یاد خدا باشد. در سوره مبارکه بقره آیه 138 میفرماید: «صِبْغَةَ اللهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ» یعنی: رنگ خدایی بپذیرید و چه رنگی زیباتر از رنگ خداوند؟ رفتن شما به مجلس امام حسین باید رنگ خدا داشته باشد. با بسم الله و وضو و سعه صدر باشد. قبل از اینکه بروید دو صفحه قرآن بخوانید.
شرط ششم: عمل از آفت اقتصادی در امان باشد. یعنی وقتی کاری را انجام میدهید کافر و مشرک و منافق نباشید. اولین خصیصه نفاق، ریا است.
شرط هفتم: از منت گذاشتن دور باشید. «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى». دو هزار نفر از مکه در رکاب امام حسین بودند. شب عاشورا، مشعلها را خاموش کرد و فرمود: هر کسی که میخواهد برود، برود. چهل نفر ماندند. این چه استراتژیای است؟ چون کسی که با امام ماند نباید بر سر امام منت بگذارید.
شرط هشتم: منیت و رذایل اخلاقی در کار نباشد. هر کسی در جلسه سید الشهداء، قهر و گلایه دارد منیت دارد. در جلسه سید الشهداء تحقیر کردن و حسادت و عُجب وجود ندارد. سی نفر از از هفتاد و دو نفر اصحاب امام حسین در شب عاشورا بودند. از آن طرف آمدند. بدزبانی و حسادت و عجبِ تو مانع آمدنِ آن طرفیها میشود. مشکل متدینین همین است. وقتی در یک جناح سیاسی هم قرار میگیرند یک خط میکشند و میگویند: ما امام حسین و امیر المؤمنین هستیم و بقیه، شمر و یزید و معاویه.
همه این خصائصی که گفتم باید در یک عمل قلیل ولی مداوم باشد. آنگاه که این کارها را انجام دادی به احسن العمل میرسی.