فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست
امام صادق(ع) در تعریف تقوا میفرمایند: " آن جایی که خداوند تو را دستور داده که حاضر باشی، تو را غایب نبیند و آنجایی که تو را نهی کرده است تو را مشاهده نکند" بسیار ساده است. در فراخوان الهی، غایب نباشی و در منهیات الهی هم پیدایت نشود.
خطبه متّقین صد و ده ویژگی از ویژگیهای اهل تقوا را بیان میکند که بینش و تمایلات و رفتار اهل تقوا چگونه است. امیرالمؤمنین(ع) چکیده خطبه متّقین را در یک حدیث به سه نشانه بر میگردانند. حضرت میفرمایند: " برای اهل تقوا سه ویژگی و علامت هست":
1. "خالص بودن در عمل" اصلاً به ما دستور میدهند که عمل خالص داشته باشید. عمل خالص با نیت خالص فرق میکند. نیت خالص موجب قبولی عمل است. این قبولی عمل، در اهل تقوا رخ میدهد. اهل تقوا به عمل خالص شناخته میشوند. چرا باید عمل خالص باشد؟ اهمیتش از اینجا پیدا میشود که امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: " عمل تو هرگز مورد قبول واقع نمیشود مگر آن مقداری که در آن خالص بوده باشی" 2. " آرزوهای کوتاه"
3. " ؛ استفاده کردن از فرصتها" فرصت ما کجا است؟ در عمر ما است. از عمرمون باید استفاده کنیم. فلاسفه میگویند انسان در بدو ولادت، حیوان بالفعل است. میگویند حیوان بالفعل است.
برای مراتب انسان میگویند اگر کسی بخواهد از حیوانیت خارج شود باید سه مرحله در انسانیت داشته باشد:
1. انسان عالم: این، وظیفه مراکز علمی ایران و یا هر کشور دیگری در دنیا است. اگر مراکز علمی، خروجی داشته باشند انسان عالم وجود خواهد داشت.
2. انسان سالم: گام دوم است که تازه رگههای انسانیت در آن باز میشود. انسان سالم، محصول تربیت است. تربیت یعنی شکوفا کردن تمام ظرفیتهای انسان مانند عقل و فطرت و قلب و فکر و تمام ظرفیتهای درونی بشر. این، کار دین است. هیچ کس دیگری نمی-تواند این کار را بکند.
3. انسان کامل: ساخت انسان کامل، کار وحی است. خدا و پیامبر هستند که میتوانند انسان کامل درست کنند.
اغْتِنَامُ الْمَهَلِ یعنی اینکه انسان از زندگیِ در مرتبه غریزه و طبیعت خارج شده باشد و به مرتبه انسان سالم رسیده باشد. چون انسان کامل را ادعا نمیکنیم کسی برسد. کارِ خدا است. او هم فقط چهارده نفر را انتخاب کرده است و نمیشود کاری هم کرد. ما باید به انسان سالم برسیم. یعنی باید نظام تربیتی داشته باشیم. چند نفر رسیدهاند؟ ببینید که نظام ترتبتیمان چقدر قوی بوده است.
پیامبر(ص) دستور به اخلاص عمل میدهند و می فرمایند: " اعمالتان را برای خدا خالص کنید. خداوند عملی را نمیپذیرد مگر اینکه برای او خالص شده باشد"
راغب اصفهانی که صاحب کتاب لغت است در کتابش میگوید: " حقیقت اخلاص، دور بودن از هر چه غیر از خداوند است" این یعنی اخلاص. کارِ سختی است. بسیار هم سخت است؛ چون ممکن است که گناه ترک شود؛ ولی اینکه به چه نیتی ترک شود مهم است. اینکه به چه کیفیتی ترک شود مهم است.
اگر این عمل گناه را ترک کرد و از او پرسیدند چرا ترک کردی، میگوید: من از خداوند ترسیدم. این را خواهان هستند. به دنبال همین هستند.
امیر المؤمنین به جناب کمیل فرمود: " ای کمیل مهم نیست که تو نماز بخوانی و روزه بگیری و صدقه بدهی، بلکه مهم این است که آن نماز با یک قلب پاک و عمل خداپسندانه و خشوع ِ راستین صورت گیرد " یعنی کسی غیر خدا نباشد. به دنبال این هستند.
چه کسانی اخلاص در عمل دارند؟
خصیصه اول: " امام علی علیه السلام فرمودند: کسی که باطنش و ظاهرش فرق نکند و رفتارش با گفتارش فرق نکند، امانت الهی را ادا کرده است و خالصانه بندگی کرده است" ظاهر و باطن، یکی باشد. ادای امانت کرده است. کدام امانت؟ امانتی که از آن در سوره مبارکه احزاب آیه 72 یاد کرده است. وجود نازنین حضرت حق میفرماید: "ما امانت (تعهّد، تکلیف، و ولایت الهیّه) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند؛ امّا انسان آن را بر دوش کشید؛ او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد)" یعنی: ما امانت را به آسمانها و زمین و کوهها پیشنهاد کردیم. اینها ابا کردند از اینکه این امانت را بپذیرند. نه تنها ابا کردند که از آن ترسیدند؛ ولی انسان، این امانت الهی را پذیرفت. این امانت الهی در روز قیامت مورد سؤال قرار میگیرد. میگویند: به ما نشان بدهید. کسانی این امانت را به خداوند نشان میدهند که ظاهر و باطنشان یکی باشد.
اخلاص در مقابل ریا است. ریا چهار علامت دارد. پیامبر(ص) فرمودهاند: " آدم ریاکار چهار علامت دارد":
1. " در انجام اعمال دینی بسیار حریص است منتها زمانی که یک انسان دیگر هم نزد او باشد"
2. " بی رغبت و تنبل است اگر تنها باشد"
3. " در انجام هر کاری، شیفته این است که دیگران او را ستایش کنند"
4. " تمام كوشش او بر اين است كه ميان مردم وجهه ای زيبا و نيكو داشته باشد " این دقیقاً خلاف رفتار امام معصوم است. صوفیه خذلهم الله، لباس پیشمینه را روی همه لباسها می-پوشند؛ ولی امام صادق لباس پشمینه را زیر میپوشد. ظاهرسازی همین است که رو بپوشی.
خصیصه دوم: دومین خصیصه آدمی که اخلاص در عمل دارد این است که آدمهای مخلص از گناه، دور هستند. " پیامبر(ص) فرمودند: هر کس که از روی اخلاص کلمه توحید را بگوید به بهشت میرود و مراد از اخلاص این است که «لااله الا الله» او را از ارتکاب گناه باز دارد" آدم خالص در عمل، آن کسی است که اهل گناه نیست.
خصیصه سوم: آدمهایی که اهل اخلاص در عمل هستند در انجام عمل، خسته نمیشوند؛ چون تکلیفشان است و تکلیف هم برای خدا انجام میشود. " امام صادق علیه السلام فرمودند: كم ترين نشانه اخلاص آن است كه آدمى در اطاعت و عبادت كوشا باشد و براى عمل خود اهميتى قايل نباشد و خود را در برابر خدا طلب كار نداند، زيرا بنده مى داند كه اگر خدا از بندگان خود عبادت واقعى را خواستار بشود همگان عاجز خواهند بود"
خصیصه چهارم: آدمهای مخلص اصلاً منتظر ستایش افراد نیستند.
پیامبر(ص) میفرماید: انسانهای مخلص به دنبال ستایش دیگران نیستند. دو روایت بسیار زیبا هست که بیداد میکند:
روایت اول: " پیامبر(ص) فرمودند: هر حقّى را حقيقتى است و بنده به حقيقت اخلاص نرسد، مگر آن گاه كه دوست نداشته باشد در برابر كارى كه براى خدا مى كند، تمجيد و ستايش شود"
روایت دوم: امام صادق(ع) میفرماید: " هرگز کسى به مقام بندگى خالص نمىرسد مگر آنکه تعریف کردن و بدگویى دیگران از او به نزدش برابر باشد، زیرا کسى که در واقع و نزد خدا خوب و پسندیده است؛ با بد گویى و تکذیب مردم، بد و ناپسند نمىشود"
به ما یک دستور میدهند. پیامبر(ص) فرمودهاند: " در صورت متملقین، خاک بریزید" این معرفت بسیار بالایی است که باید به آن رسید تا بتوان به اخلاص در عمل رسید تا عمل را قبول کنند.
خصیصه پنجم: آدم مخلص به آنچه موجود است، راضی است و در نتایج، متمکن است. " جبرئیل به محضر پیامبر(ص) شرفیاب شد. پیامبر از او سؤال کردند: اخلاص چیست؟ تفسیرش کن. جبرئیل گفت: مخلص و اخلاص این است که مردم درخواست نکنند تا اینکه یافت شود، هرگاه بدان دست يافت خشنود شود و هرگاه چيزى نزدش باقى ماند، آن را در راه خدا [به ديگران ]بخشد ؛ زيرا كسى كه از مخلوق چيزى نخواهد، به عبوديت براى خداوند عز و جلاقرار كرده است و چون به نياز خود رسيد و خشنود گشت، از خدا خشنود شده و خداوند تبارك و تعالى نيز از او خشنود است و هرگاه [آنچه برايش باقى مانده] به خاطر خداوند عز و جل ببخشد، به مرتبه اعتماد بر پروردگارش عز و جل رسيده است" وقتی هم آن روزی را دریافت کرد به آن چیزی که خدا داده است راضی باشد و اگر از همان، کمی باقی ماند به دیگری میدهد. کسی که از مردم درخواست نکند در عالیترین مرتبه بندگی است. اقرار کرده است که خدایا! من بنده تو هستم. اگر هم کمی پیدا شد؛ اما راضی بود او از خدا راضی بوده است. هر کسی در مقدراتش به کم راضی بود، او راضی از خدا است. کسی که از خدا راضی باشد قطعاً خدا از او راضی است. وقتی هم که خواست بخشش کند به اندازه اطمینانش به خدا بخشش میکند.