فهرست مطالب سایت

شب پنجم محرم الحرام - 95

موضوع : عوامل تغییر مردم کوفه - جلسه 5
تاریخ انتشار : 25 شهریور 1396


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : مسجد حضرت امیر (ع)


مداح : حاج حسن خلج



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ
اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاهُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمّینَ یا رَبَّ العالَمینَ
بحث ما در عوامل جا زدن از حمایت ولی خدا است. آن چه که در واقعه کربلا نسبت به سید الشهداء اتفاق افتاد. عامل دوم را بررسی می‌کنیم. به استناد فرمایش حضرت سیدالشهداء که در دومین سخنرانی‌شان رو به اصحاب کوفه فرمودند اگر شما جا زده‌اید دلیلش این است که مُلِئَت بُطُونُکُم مِنَ الحَرامِ به همین مناسبت راجع به درآمد حلال صحبت کردیم. قدری راجع به لقمه حرام و آثار سوء آن صحبت کردیم. بعد هم راجع به اینکه لقمه حلال آثارش چیست می‌خواهیم صحبت کنیم. یکی دو تایش را بگوییم و بعد هم برویم راجع به اینکه چگونه کار بکنیم تا کسب ما کسب حلال بشود صحبت کنیم. اینکه ما می‌گوییم فقط مربوط به کاسبی و تجارت نیست. بلکه بخشی از آن به درد کارمندی و کارگری هم می‌خورد. آن‌ها هم باید این مسائل را لحاظ بکنند. إن شاء الله مفصل بیان خواهم کرد.
یکی از آثار مثبت لقمه حلال این است که موجب استجابت دعا می‌شود. اگر رفتی زیر قبه سید الشهداء دعا کردی و دعایت مستجاب نشد نگو مگر نگفته‌اند هر کسی زیر قبه سید الشهداء دعا بکند دعایش مستجاب می‌شود؟ ما دعا کردیم و دعایمان مستجاب نشد. نظیر همین مساله برای برخی از مردم در زمان مرحوم کافی واعظ شهیر رحمت الله علیه اتفاق افتاد. ایشان فرمودند هر کسی چهل شب جمعه توسل بکند به امام زمان، امام زمان را می‌بیند. بعدا در یکی از جلسات ایشان یک شخصی بلند شد و گفت مگر تو این حرف را نزدی؟ ایشان گفتند چرا. آن شخص گفت ما توسل کردیم و ندیدیم. مردم زود توپشان را می‌اندازند در زمین طرف مقابل. دعا باید مستجاب می‌شد ولی نشد پس اینکه شما گفتید اشکال دارد. نخیر. مرحوم آقای کافی به هر صورت خدا به ایشان کمک کرد و به آن شخص گفت: تو با نامحرم ارتباط داری؟ آن شخص گفت: گاهی اگر پا بدهد. گفتند: تو دزدی می‌کنی؟ گفت: اگر پا بدهد. گفتند: عرق می‌خوری؟ گفت: اگر پا بدهد. گفتند: من گفته بودم هر کسی، نگفته بودم هر نا کسی. هر کسی زیر قبه سید الشهداء دعا بکند حاجتش را می‌دهند نه هر نا کسی. حالا اگر می‌خواهید دعایتان زیر قبه سید الشهداء مستجاب بشود باید لقمه حلال بخورید.
قالَ رَسُولُ اللهِ مَن اَکَلَ مِنَ الحَلالِ صَفا قَلبُه وَ رَقَّ وَ دَمَعَت عَیناهُ وَ لَم یَکُن لِدَعوَتِه حِجابٌ هر کسی که لقمه حلال بخورد قلبش جلا پیدا می‌کند. و لطیف می‌شود این آدم اشکش از چشمش جاری می‌شود و برای استجابت دعای او مانعی وجود نخواهد داشت. ظرفیت اجابت دعا این است که زیر قبه سید الشهداء باشی، اما نه هر کسی. کسی که لقمه حلال می‌خورد. و اگر کسی لقمه حلال بخورد در کنف حمایت حضرت حق است (اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم) کسی که خدا را یاری کند خدا هم او را یاری می‌کند. خدا چه کسی را یاری می‌کند؟ وَ فِی الحَدیثِ القُدسی قالَ اللهُ تَعالی یا اَحمَدُ اِنَّ العِبادَهَ عَشرَهُ اَجزاءٍ مِنها طَلَبُ الحَلالِ فَاِن اُطیبَ مَطعَمُکَ وَ مَشرَبُکَ فَاَنتَ فی حِفظی وَ کَنَفی بندگی کردن ده جزء دارد. یکی از آن ده جزء طلب حلال در روزی است. اگر تو غذایت و نوشیدنی‌ات طیب و طاهر باشد تو در کنف حمایت من خواهی بود و هر کسی در کنف حمایت خدا باشد چه کسی می‌تواند به او ضرر بزند؟
غذای پاک و نوشدنی پاک مهم است. گاهی اوقات یک دستکاری‌های در این کنتورهای آب می‌شود و دو و نیم اینچ تبدیل می‌شود به شش اینچ و ... و به حریم رودخانه تجاوز می‌کنند و ... این آب که می‌خوری قطعا حرام است چون شما داری سهم بیشتری از دیگران از بیت المال برداشت می‌کنی. بعد هم اسم خودت را می‌گذاری بچه زرنگ. متاسفانه در مملکت ما زیر پا گذاشتن قانون می‌شود بچه زرنگ بودن و برای مملکت ما پشت چراغ قرمز ایستادن زمانیکه پلیس نباشد می‌شود کار خارجی‌ها. آن وقت تو ادعا می‌کنی که من شیعه علی هستم. بد است. اگر برای تو بد نیست مهم نیست. ولی برای امام صادق بد است. هوای امام صادق را داشته باشید. بد است.
این هم آثار و فواید لقمه حلال. می‌خواهی اشک چشمت برای امام حسین خشک نشود با عدس خوردن مشکل تو حل نمی‌شود رفیق من. با لقمه حلال حل می‌شود. قلبت نسبت به او تپش پیدا می‌کند و تا مصیبتش را می‌گویند شروع می‌کنی به گریه کردن.
به استناد روایات و آیات درآمد حلال باید ویژگی‌های زیر را داشته باشد. حالا ببین چند تایش را داری و چند تایش را نداری. البته من اولش هم عرض کردم که من راجع به شما عزیزان صحبت نمی‌کنم. من راجع به یک مردمان دیگری حرف می‌زنم. مثلا یک مردمانی هستند در مریخ و راجع به آن‌ها صحبت می-کنم. و گر نه ما که همه خوب هستیم. از دار دنیا هم که برویم اگر خدا ما را به بهشت نبرد چه کسی را ببرد؟ به همین دلیل ما را می‌فرستد به بهشت. بالاخره سرخوشی هم حدی دارد دیگر. من این‌هایی را که دارم به شما می‌گویم فکر نکنید که فلانی سخت می‌گیرد و خودش دارد طابق النعل بالنعل همه این‌هایی را که می‌گوید اجرا می‌کند. فرق من با دیگران در یک مساله است. در جهلمان است و جفتمان جاهلیم منتها حق مطلب این است که من دیگر جهل مرکب ندارم. من می‌دانم مشکل در چه چیزی است و تلاش می‌کنم که آن را برطرف کنم، حالا اینکه موفق می‌شوم یا نمی‌شوم آن به میزان تلاش من است. حداقل می‌دانم که خراب کرده‌ام. یک عده‌ای جهل مرکب دارند یعنی خراب کرده‌اند ولی نمی‌دانند که خراب کرده‌اند. فکر می‌کنند درست به جلو می‌روند. با جهل مرکب کسی به بهشت نمی‌رود. ما می‌خواهیم جهل مرکب را از جامعه دور کنیم. حداقل بدانیم که روشی را که داریم زندگی می‌کنیم روش غلطی است. تلاش بکنیم که درستش کنیم. شاید هم شدیم سلمان، شاید هم شدیم میثم، شاید هم شدیم عمار. اگر کسی تحت تربیت درست علی ابن ابی طالب قرار بگیرد باید آن‌ها بشود نه بنده و امثال من. باید آنطور تحویل جامعه بدهند.
یکی از ویژگی‌های درآمد حلال نیت است. هر عملی در سایه نیت ارزش پیدا می‌کند، هر عملی. در حدیث نبوی آمده است که وجود نازنین پیامبر ما فرمودند: لایُقبَلُ قَولٌ اِلّا بِالعَمَلِ وَ لایُقبَلُ قَولٌ وَ عَمَلٌ اِلّا بِالنِّیَهِ گفتاری پذیرفته نمی‌شود مگر اینکه به مرتبه عمل برسد و گفتار و کرداری هم مقبول حضرت حق واقع نمی‌شوند مگر اینکه دارای نیت درستی باشند. اگر عمل ما دارای نیت نباشد آن عمل ما را به جایی نمی-رساند. پس عمل باید با نیت باشد. بهترین نیتی که می‌تواند ما را به خدا برساند قصد قربت کردن است. امام باقر علیه السلام می‌فرماید وَجَدنا فی کِتابِ عَلیِّ ابنِ الحُسَینِ اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنُونَ اِذا اَدّوُا فَرائِضَ اللهِ وَ اِکتَسَبُوا الطَّیِّبَ مِن رِزقِ اللهِ لِوَجهِ اللهِ لا یُریدُونَ بِه التَّفاخُرَ وَ التَّکاثُرَ من در یک دستخطی از پدرم علی ابن الحسین پیدا کردم دوستان خدا نه محزون هستند و نه خوفی بر آن‌ها هست. بعد امام باقر می-فرماید پدرم علی ابن الحسین نوشت آن دوستان خدا که نه محزون هستند و نه خوفی بر آن‌ها هست دو ویژگی دارند. یک: این‌ها کسانی هستند که وقتی واجباتشان را انجام می‌دهند و کسب و کارشان را انجام می‌دهند برای چه کسی انجام می‌دهند؟ برای خدا انجام می‌دهند. این‌ها به واسطه کسب و کارشان نمی‌خواهند تفاخر بکنند و برای این هم این کار را نمی‌کنند که پول روی پول بگذارند. نیت آن‌ها خدا است. اول کاسبی، اول کارمندی، اول کارمندی بگو قربه الی الله. من با این کار می‌خواهم به تو برسم. من با این درآمد می‌خواهم به تو برسم. اگر کسی با قصد قربت شروع بکند دیگر سر کسی کلاه نمی‌گذارد. اگر کسی با قصد قربت شروع بکند دیگر مال مردم را برنمی‌دارد و برود. با قصد قربت باید شروع کرد. این یکی بود.
دومین ویژگی که کسب طیب و طاهر دارد این است که کاسب و آن کسی که دارد مالی را دریافت می‌کند و کسب می‌کند (حالا کارمند است یا کارگر. ما اگر گفتیم کاسب شما حواستان جمع باشد که شامل آن-های دیگر هم می‌شود) در مقام کارشان توکل به خدا می‌کنند. در سوره مبارکه آل عمران آیه صد و پنجاه و نه آمده است (فَاِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَی اللهِ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتِوَکِّلینَ) وقتی تصمیم گرفتی کاری را بکنی توکل بر خدا بکن که خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.
حقیقت توکل چیست؟ (فَاِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَی اللهِ) می‌گوید زمانیکه تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن. توکل در مقام تصمیم است. تصمیم امری درونی است نه بیرونی. پس صفت یک امر درونی است. بنابراین توکل یک حالت نفسانی است. این اصلا ربطی ندارد به اینکه شما می‌خواهید یک کاری را انجام بدهی اگر خدای ناکرده مریض شدی دکتر نروی و بگویی من دکتر نمی‌روم چون دارم به خدا توکل می‌کنم. اصلا توکل یک رفتار بیرونی نیست و یک امر درونی است. روزی من را خدا می‌دهد پس من توکل می‌کنم و کار نمی‌کنم. اصلا ربطی به کار بیرونی ندارد. زمانیکه تصمیم گرفتی و در مقام تصمیم که یک امر درونی است بودی پس بر خدا توکل کن. یعنی قلبا اعتقاد داشته باش که جز خدا کسی مؤثر نیست. یعنی قلبا باور داشته باش که مخلوق نه می‌تواند به تو ضرر بزند و نه می‌تواند به تو سود برساند. هیچ کسی جز اراده حضرت حق حاکم نیست. توکل یعنی این. توکل در حقیقت همان اعتقاد قلبی در تمام کارها به خداوند است. قلبا صرف نظر کردن ماسوی الله است. از ما سوای خدا صرف نظر کند یعنی قلبا بداند و باور داشته باشد که مخلوقات نه زیان می‌رسانند و نه نفع، نه عطا می‌کنند و نه منع. چشم امید به خدا داشتن و چشم امید از ماسوی الله، توکل است. این ربطی ندارد که تو کاری را انجام بدهی یا نه. این در مقام باور قلبی است، در مقام تصمیم است. آن وقت اگر کسی چنین اعتقاد و باوری داشت (وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه) خدا برای او کافی است. منتها این یک اعتقاد درونی است و هیچ ربطی به رفتارهای بیرونی ندارد.
وقتی به آدم‌ها گفته می‌شود زهد داشته باشید یعنی از دنیا مثلا ببرید و به دنیا وابستگی نداشته باشید، تنبلی را جای زهد می‌گذارند. زن گرفته است و از صبح دنبال کار نمی‌رود می‌گوید من زاهد هستم. تنبلی با زهد فرق می‌کند رفیق من. راضی بودن به قضای الهی با تنبلی فرق می‌کند. مرحوم آیت الله شاه آبادی رحمت الله علیه از درِ خانه‌شان بیرون آمدند. به دیوارشان یکی از میخ‌های فولادی زده شده بود که سابقا بود و آن موقع به آن می‌گفتند (با عرض معذرت، اسم قحطی بوده است دیگر) میخ طویله. قسمت بیشتر این میخ بیرون بوده است. ایشان داشتند می‌رفتند مسجد، به یکی از آقازاده‌هایشان گفتند این میخ را دربیاور یا بیشتر بکوب که برود داخل که به سر مردم نگیرد. آقا رفتند نماز و برگشتند ولی میخ هنوز سر جای خودش بود. همان آقازاده‌شان را صدا زدند و گفتند: میخ را درنیاوردی؟ این پسر نخواست بگوید تنبلی کرده بودم. گفت: خود شما فرموده بودید که قضای الهی هر چه که باشد جاری می‌شود. اگر بنا باشد که سر کسی به این میخ بخورد می‌خورد و اگر بنا هم نباشد نمی‌خورد. فرمود: تنبلی را جای قضای الهی نگذار. من تنبل بودم و حال نداشتم میخ را دربیاورم امروز دم از موحد بودن می‌زنم.
بی مسئولیتی ربطی به توکل ندارد. پیامبر ما می‌فرماید: مَن اِنقَطَعَ اِلَی اللهِ کَفاهُ اللهُ کُلَّ مَؤُونَهٍ وَ رَزَقَه مِن حَیثُ لایَحتَسِبُ هر کسی انقطاع به سوی حق پیدا بکند، یعنی پیوند به سوی حق پیدا بکند خداوند او را از هر چیزی کفایت می‌کند و خدا روزی او را از جایی که باورش نمی‌شود می‌دهد. منتها شما معمولا در مقام تجارت و مقام کار هوای رئیست را داری. می‌گویی اگر اینطور نباشد من را بیرون می‌کند. اسم این را می-گذارند شرک. نگو که می‌گویی اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلّا اللهُ. بله در مقام توحید ذاتی موحد هستی ولی در مقام توحید در رزاقیت مشرک هستی. می‌گویی این رئیس من است که دارد به من روزی می‌دهد لذا اگر یک غلط اضافه‌ای هم کرد من چیزی به او نمی‌گویم چون من را بیرون می‌کند و روزی من قطع می‌شود.
این دو تا که کار سختی است که آدم هم بخواهد نیت درست و درمانی داشته باشد و قربه الی الله باشد و توکل هم بکند. این دو تا را که من یقین دارم کار سختی است. چون در نمازمان هم که قصد قربت می‌کنیم چیزی تا به حال عایدمان نشده است. توکل هم که معمولا بلد نیستیم. توکل چهارمین جزء از اجزاء ایمان است. سال گذشته محرم من در همین رابطه صحبت کردم. اگر کسی بخواهد به متوکلین برسد باید اول در مقام یقین و صبر و قرار بگیرد و بعد به توکل برسد. آن‌ها را یادتان نرود. ما هیچ حرفی را بدون پیوند با یکدیگر نمی‌زنیم. از اینجا به بعد آسان است و فقط التزام به آن یک قدری سخت است.
سومین چیزی که باعث می‌شود درآمد حلال بشود آشنایی با احکام شرعی تجارت است. قالَ عَلیٌّ عَلَیهِ السَّلامُ یا مَعشَرَ التُّجارِ اَلفِقهُ ثُمَّ المَتجَرُ اَلفِقهُ ثُمَّ المَتجَرُ اَلفِقهُ ثُمَّ المَتجَرُ امیرالمؤمنین سه بار فرموده‌اند نه من. برای پر کردن اوقات نیست که سه بار فرموده‌اند. بلکه برای این است که بفرمایند خیلی اهمیت دارد. اول احکام شرعی تجارتت را یاد بگیر بعد برو تجارت کن. سابق بر این کاسب‌ها می‌رفتند پیش علما مکاسب می‌خواندند، تجارت می‌خواندند. شاید بشود واقعا گفت که این‌ها جزء خاطرات است. لذا شما می‌بینید آشفتگی بازار در قدیم کمتر بوده است. بیشتر بحران بازار به طمع و حرص بازاری‌ها است و بخشی هم به خاطر این است که مساله نمی‌دانند. امام ما حضرت صادق علیه السلام می‌فرماید: مَن اَرادَ التِّجارَهَ فَلیَتَفَقَّه فی دینِه لِیَعلَمَ بِذلِکَ ما یَحِلُّ لَه مِمّا یَحرُمُ عَلَیه وَ مَن لَم یَتَفَقَّه فی دینِه ثُم اِتَّجَرَ تَوَرَّطَ الشُّبَهاتِ هر کسی که می‌خواهد برود تجارت بکند اول برود مسائل دینی‌اش را یاد بگیرد تا به واسطه مساله شرعی آن چه که خدا بر او حلال کرده است را از آنچه که خدا بر او حرام کرده است یاد بگیرد کسی که تفقه در دین نداشته باشد و نرود مسائل شرعی تجارتش را یاد بگیرد و بدون این‌ها برود تجارت بکند وارد لقمه شبهه‌ناک می‌شود. مساله شرعی را باید یاد گرفت. غالب بازار ما مساله شرعی را نمی‌دانند. نه مساله وضو و تیمم و این حرف-ها. مسائل تجارت را باید بلد بود.
چهارمین چیز داشتن دانش و مهارت لازم برای آن کسب و کار است که موجب می‌شود درآمد حلال بشود. من بحث جامعه‌شناسی نمی‌کنم، دارم روایت می‌خوانم. وجود نازنین حضرت صادق فرمودند: کُلُّ ذی صَناعَهٍ مُضطَرٌّ اِلی ثَلاثِ خِصالٍ یجتلب بها المکسب وَ هُوَ اَن یَکونَ حاذِقاً بِعَمَلِه، مُؤدِّیاً لِلاَمانَهِ فیه، مُستَمیلاً لِمَن اِستَعمَلَه هر کسی که بخواهد که یک کار صنعتی و تجارت را انجام بدهد باید سه خصوصیت داشته باشد.
خصوصیت اولی را که بیان می‌کنند این است که‌ دانش کافی آن مساله را داشته باشد. آن تجارتی را که می‌خواهی در آن وارد بشوی باید دانشش را داشته باشی. اول باید مساله شرعی را دانست بعد دانشش را. خوار و بار فروشی را تعطیل کرده. تا دیروز همه اعضای محترم خانواده خوار و بار فروش بوده‌اند ولی امروز مشاورین ساخت برج شده‌اند. دفتر فنی نرم‌افزار می‌زنند. آخر خوار و بار فروشی لپه بود، به محاسبات ساختمان‌سازی چه کاری دارد؟ آن وقت ساختمان می‌سازد مثلا پانزده چشمه توالت درست می‌کند. هیچکدامش شیب ندارد. یکی یک متر است و یکی پنجاه و دو سانت است. چون دانشش را ندارد. پولی را که بر آن اساس می‌گیرد حرام است. همه عالم و آدم امروز در این دفتر فنی موبایل دارند. همه موبایل‌ساز هستند. درآمد این آدم حرام است. اگر تجارتش این نیست حرام است. اگر خودت هم بلد نیستی و دانشش را نداری یک کسی را می‌آوری که نمی‌توانی مراقبش باشی و او سر شما کلاه می‌گذارد. آقای من امیرالمؤمنین فرموده‌اند اِنَّه کانَ یَقُولُ لایَقعُدَنَّ فِی السُّوقِ اِلّا مَن یَعقِلُ الشِّراءَ وَ البَیعَ نباید وارد بازار بشود کسی که علم خرید و فروش را ندارد. نباید وارد بشود و اگر هم وارد شد هم گند اقتصادی می‌زند و هم اینکه درآمد او درآمد حرام است.
در خانه اگر کس است همین حرف بس است. ولی من سیزده چهارده تا برای شما می‌گویم ولی باز هم با این سیزده چهارده تایی که من می‌گویم تمام نمی‌شود. چون امام صادق فرمود کسب حلال از شمشیر زدن در معرکه جنگ سخت‌تر است. با کسب حلال هم ... وارد بعضی از وادی‌ها نشویم بهتر است.
اگر هم می‌خواهید درآمدتان حلال بشود وارد تجارتی هم نشوید که شما را از یاد خدا بیندازد. سوره مبارکه نور آیه سی و هفت (رِجالٌ لاتُلهیهِم تِجارَهٌ وَ لا بَیعٌ عَن ذِکرِ اللهِ) مردانی که ورود به تجارت و خرید و فروش آن‌ها را از یاد خدا نمی‌اندازد. در فقه الرضا از وجود نازنین حضرت علی ابن موسی الرضا نقل شده است: اِذا کُنتَ فی تِجارَتِکَ وَ حَضَرَتِ الصَّلاهُ فَلایَشغُلُکَ عَنها مَتجَرُکَ وقتی مشغول کار بودی و نماز رسید این تجارت تو تو را از عبادت نیندازد. این مخصوص کاسب‌ها است که کار دست خودشان است. کارمند دولت چه؟ کارمند دولت حق ندارد به خاطر وقت نماز کار مردم را زمین بگذارد. او حق ندارد مگر اینکه شرایط، شرایطی باشد که نماز در ضیق وقت باشد. یعنی مثلا شش ماهه دوم سال است و این‌ها هم باید تا ساعت چهار در محل کار باشند. او اگر بخواهد نماز ظهر و عصر را نخواند و برود و بعدا بخواند نماز او قضا می-شود. در اینجا باید به حداقل کفایت کرد. من هم می‌فهمم نماز اول چه فضیلتی دارد ولی نماز اول وقت مستحب است. ولی وقتی در تزاحم با حرام قرار می‌گیرد اصلا آن را کنار می‌گذاریم. پیش قاضی و معلق بازی؟ پیش ما و این حرف‌ها؟
خدا شاهد است بعضی از این مقدس بازی‌ها یک چیزی است که شیطان لنگ می‌اندازد و ای والله می-گوید و می‌گوید این دیگر کیست. ما هر چه از این مقدس بازی‌ها دیدیم ته آن خراب درآمد. اوایل در یکی از این وزارتخانه‌ها روی در یکی از اتاق‌های آن ساختمان نوشته بود بدون وضو وارد این محفل نشوید. مسجد که خانه خدا است جزء آداب آن با وضو وارد شدن نیست. این معلوم است که چیست. بعد هم با منشی خودش و کلی پول او را گرفتند. بازی در نیاورید سر خدا و پیغمبر. وظیفه کارمند کارمندی او است. حالا بالادستی‌های او می‌دزدند و یا نمی‌دزدند به او چه ربطی دارد؟ او نباید لقمه حرام ببرد. می‌گوید آن-ها می‌دزدند، من دارم لقمه حرام می‌برم؟ خب تو اگر از کارت بزنی داری لقمه حرام می‌بری دیگر. با افتخار هم اعلام می‌کنند میزان کار مفید در ایران چهار ساعت است. یعنی هر کارمندی که دارد برای آن چهار ساعت دیگر حقوق می‌گیرد حرام است. کجای این افتخار دارد؟ به چه چیز این می‌خواهی افتخار کنی؟ می‌خواهی امام زمان را ببینی؟ شمر را هم نمی‌بینی.
تجارتی نکنید که شما را از خدا جدا کند. کاسب وقتش دست خودش است ولی کارمند و کارگر وقتشان دست خودشان نیست. این دو باید نمازشان را بعدا بخوانند و اگر وقت نماز با کارشان در تعارض قرار گرفت باید به حداقل واجبات اکتفا کنند. یک نماز به سبک جعفر طیار ندارد.
امام رضا علیه السلام فرمودند اِذا کُنتَ فی تِجارَتِکَ وَ حَضَرَتِ الصَّلاهُ فَلایَشغُلُکَ عَنها مَتجَرُکَ فَاِنَّ اللهَ وَصَفَ قَوماً وَ مَدَحَهُم (رِجالٌ لاتُلهیهِم تِجارَهٌ وَ لا بَیعٌ عَن ذِکرِ اللهِ) کانَ هؤُلاءِ قَومٌ یَتِّجِرُونَ فَاِذا حَضَرَتِ الصَّلاهُ تَرَکُوا تِجارَتَهُم وَ اَقامُوا صَلاتَهُم. این‌ها مال کسانی است که کار دست خودشان است و آن‌هایی که اجیر هستند مانند کارمند نباید کارشان را رها بکنند. نشسته است پشت میز اداره یا جدول حل می‌کند و یا بافتنی می‌بافد و با موبایل بازی می‌کند. این درآمدی که در آن ساعتی که در آن اداره هست و حقوق کارمندی می‌گیرد اگر به این‌ها بگذرد حرام است.
از وجود نازنین رسول گرامی نقل شده است: اِنَّ اَطیَبَ الکَسبِ کَسبُ التُّجارِ الّذینَ اِذا حَدَثُوا لَم یَکذِبُوا وَ اِذا ائتُمِنُوا لَم یَخُونُوا وَ اِذا وَعَدُوا لَم یُخلِفُوا وَ اِذا اِشتَرُوا لَم یَذُمُّوا وَ اِذا باعُوا لَم یَطِرُوا وَ اِذا کانَ عَلَیهِم دَینٌ لَم یَمطُلُوا وَ اِذا کانَ لَهُم لَم یَعسِرُوا پاکیزه‌ترین تجارت، تجارت کسانی است که شش خصوصیت دارند. دروغ نمی‌گویند وقتی حرف می‌زنند. در تجارتشان دروغ نمی‌گویند. قالَ رَسُولُ اللهِ ثَلاثَهٌ لا یَنظُرُ اللهُ اِلَیهِم سه گروه هستند که خداوند روز قیامت به آن‌ها نگاه نمی‌کند. خدا به آن‌ها نگاه نمی‌کند یعنی رحمتش شامل حال آن‌ها نمی‌شود. یکی از این‌ها چه کسی است؟ اَلمُزَکّی سِلعَتَه بِالکِذبِ که کالای خودش را با دروغ تبلیغ می‌کند. یعنی در تبلیغش اغواءگری می‌کند. تبلیغ اغوائی دارد نه ارشادی. می‌گوید اگر این شامپو را بزنی مو در می‌آوری مثل رستم. اگر بنا شد یک شامپو آن خصوصیت را داشته باشد که دکتر پوست و مو ول معطل است. بعد می-گوید در این شامپو عصاره گردو است. گردو کیلویی هشتاد هزار تومان است. اگر بخواهی عصاره‌اش را بگیری که می‌شود هشتصد هزار تومان. آن وقت آن شامپو را می‌فروشند چهار هزار تومان. این چه دروغی است؟ خدا شاهد است اگر دولتمردها این حرف من را گوش بدهند مملکت میلیاردر می‌شود: بر هر دروغی مالیات ببندند. درآمدش از نفت بیشتر است. خدایا من را ببخش. نمی‌دانم چرا این مردم جدی نمی‌گیرند حرف من را. نمی‌خواهم شب محرم اینطور بشود. باید گریه کرد. باید گریه کرد بر این اوضاع. من دارم راجع به روزی صحبت می‌کنم. من دارم راجع به چیزی صحبت می‌‌کنم که اگر جا به جا بشود من در مقابل امام زمانم قرار می‌گیرم. من می‌خواهم این اتفاق نیفتد.
کسانی که در تجارتشان راست می‌گویند خدا دوستشان دارد. پیغمبر می‌فرمایند اَلتّاجِرُ الاَمینُ الصَّدُوقُ المُسلِمُ مَعَ الشُّهداءِ یَومَ القِیامَهِ تاجر راستگو در روز قیامت هم‌رده شهداء است.
اَلتّاجِرُ الصَّدُوقُ تَحتَ ظِلِّ العَرشِ یَومَ القِیامَهِ روز قیامت زیر سایه خود خدا است.
اَلتّاجِرُ الصَّدُوقُ لایِحجَبُ مِن اَبوابِ الجَنَّهِ بین او و بهشت هیچ دری بسته نیست. هشت در بهشت به روی او باز است.
ثَلاثَهٌ یُدخِلُهُمُ اللهُ الجَنَّهَ بِغَیرِ الحِسابِ اِمامٌ عادِلٌ وَ تاجِرٌ صَدُوقٌ وَ شِیخٌ اَفنی عُمرَه فی طاعَهِ اللهِ خدا سه گروه را روز قیامت بدون حساب و کتاب وارد بهشت می‌کند پیشوای عادل و بازرگان راستگو. بدون اینکه از او سوال و جواب کنند وارد بهشت می‌شود. پنجاه هزار سال اینجا نمان. تو به خاطر صداقتت از یک درآمد زیادی گذشتی و ما به واسطه این گذشت تو، تو را پنجاه هزار سال معطل نگه نمی‌داریم. و پیرمردی که عمرش را در راه عبادت خدا گذاشته باشد.
رسول خدا فرمودند پاکیزه‌ترین تجارت، تجارت کسانی است که شش خصوصیت دارند. خصوصیت دوم این است که وَ اِذا ائتُمِنُوا لَم یَخُونُوا در امانت خیانت نمی‌کنند. وقتی تو تاجر را امین خودت قرار دادی چند کار نمی‌کند. اولا کم‌فروشی نمی‌کند. دوما بنجل فروشی نمی‌کند. جنس چینی را به جای ژاپنی نمی-فروشد. سوما کم‌فروشی نمی‌کند. در شیر آب نمی‌ریزد. مرغ را بیست و چهار ساعت در آب نمی‌خواباند که آب را بفروشد کیلویی ده هزار تومان.
ببینید که حضرت امیر چه می‌فرمایند: یا مَعشَرَ اللَّحّامینَ مَن نَفَخَ مِنکُم فِی اللَّحمِ فَلَیسَ مِنّا کسی که گوشت را چاق بنمایاند، یعنی در آب بیندازد و یا آب نمک بدهد به گوسفند، از من نیست.
عجب کلامی فرموده‌اند رسول الله. قالَ رَسُولُ اللهِ غِبنُ المُستَرسِلِ رِبا ضرر زدن به کسی که کار را به انصاف تو واگذار کرده است حکم ربا را دارد. یعنی دارد می‌گوید خودت برای من جنس را بکش، من به انصاف تو واگذار کردم. تو اگر به این شخص ضرر بزنی این درآمد تو ربا است.
خصلت بعدی که رسول خدا بیان می‌کنند این است که وَ اِذا وَعَدُوا لَم یُخلِفُوا خلف وعده نمی‌کند تاجر. کاسب خلف وعده نمی‌کند. کارمند خلف وعده نمی‌کند. قالَ رَسُولُ اللهِ وَیلٌ لِصُنّاعِ اُمَّتی مِنَ الیَومِ وَ غَداً وای به حال سازندگان امت من از امروز و فردا کردن. برو فردا پرونده‌ات آماده است. برو یک ماه دیگر بیا آماده است. یک ماه دیگر که می‌رود می‌گوید برو یک ماه دیگر بیا آماده است. عمر او را به باد می‌دهد. ما یک نجاری داریم که خیلی آدم حسابی است. هر وقت ما به او چیزی را سفارش می‌دهیم زمانی را تعیین نمی‌کند که از پس آن برنیاید. بگوید یک ماه دیگر و بعد هم نتواند. به او می‌گویم کی‌ می‌آیی؟ می‌گوید امسال می‌آیم. در واقع هم من را امیدوار می‌کند هم وعده به من نمی‌دهد. وَیلٌ لِصُنّاعِ اُمَّتی مِنَ الیَومِ وَ غَداً.
وَ اِذا اِشتَرُوا لَم یَذُمُّوا وقتی هم می‌خواهد بخرد، عیب روی مال مردم نمی‌گذارد. بابا دیگر وقتش گذشته است و چه کسی می‌خرد در حالیکه ته دل او دارند قند آب می‌کنند. ولی به طرف مقابل می‌گوید وقتش گذشته است. اگر سه ماه پیش آورده بودی صد میلیون می‌خرند ولی الان بیشتر از دویست هزار تومان ارزش ندارد.
وَ اِذا باعُوا لَم یَطِرُوا وقتی می‌فروشد مبالغه نمی‌کند که مثلا از این جنس فقط دو نفر دارند. یکی ملکه انگلیس و یکی هم من که می‌خواهم به تو بدهم.
وَ اِذا کانَ عَلَیهِم دَینٌ لَم یَمطُلُوا وقتی بدهکار است و دارد معطل نمی‌کند. آن کسی که از روز اول می‌رود وام می‌گیرد و نمی‌خواهد بدهد دزد است. ولی دارد و خوب هم درآورده است. می‌گوید چرا بدهم؟ باشد تا یک ماه دیگر. تو داری با پول مردم کاسبی می‌کنی، این حرام است.
وَ اِذا کانَ لَهُم لَم یَعسِرُوا و اگر هم کسی به او بدهکار است به او سخت نمی‌گیرد. پلیس نمی‌برد. تن زن و بچه طرف را نمی‌لرزاند.
خصوصیت بعدی این است که لا یُدَلِّسُ. تدلیس در معامله نمی‌کنند. یعنی جنس قلابی را می‌گیرد. یک اتیکت ترکیه می‌زند. این تدلیس در معامله است. ایتالیا می‌زند. اصلا خود آمریکا می‌زند. این می‌شود تدلیس در معامله.
یکی دیگر از خصوصیت‌ها این است که در معاملاتش قسم نمی‌خورد. اَربَعٌ مَن کُنَّ فیهِ فَقَد طابَ مَکسَبُه اگر کسی چهار خصوصیت را رعایت بکند تجارتش پاک است. یکی این است که وَ فی ما بَینَ ذلِکَ لایَحلِفُ در خرید و فروش قسم نمی‌خورد. قالَ رَسُولُ اللهِ وَیلٌ لِتُجّارِ اُمَّتی مِن لا وَ اللهِ وَ بَلی وَ اللهِ وای به حال بازرگانان امت من که دائما در تجارتشان قسم می‌خورند. نه به خدا اینطور نیست، آره به خدا همینطوره. قسم در معامله، معامله را از حالت حلال خارج می‌کند. دیگر اگر قسم دروغ باشد که هیچ. اِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی لَیُبغِضُ المُنَفِّقَ سِلعَتَه بِالاَیمانِ خدا غضب دارد به کسی که جنسش را با قسم بفروشد.
چهارده خصوصیت را گفتم برادرها. بخواهم راجع به آن صحبت کنم حالا حالاها ادامه دارد ولی من نمی‌توانم بیشتر بگویم. دو کتاب به شما معرفی می‌کنم. یکی «رزق حلال» اثر آیت الله ضیاءآبادی و یکی هم «رزق و روزی» تالیف جناب آقای متین. بر اساس این کتاب‌ها دومین عامل از عوامل تقابل با امام معصوم را از بین ببرید. بر ما لازم است که حلال تهیه کنیم. عرضم تمام است.
امشب شب پنجم ماه است. بنایی که گذاشتیم من توسلم به ساحت مقدس حضرت زینب است. وقتی حضرت زینب به دنیا آمدند خاتون را بردند خدمت رسول گرامی. پیغمبر مسافرت بودند. وقتی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا، خاتون را بردند خدمت پیغمبر، پیغمبر فرمودند که اسم دختر را چه گذاشته-اید؟ مادر و پدر گفتند یا رسول الله ما برای نامگذاری از شما که پدربزرگ هستید سبقت نمی‌گیریم. فرمود: حالا که شما از من سبقت نمی‌گیرید من هم در نامگذاری این مخدره از خدا سبقت نمی‌گیرم. جبرئیل پایین آمد و به پیغمبر سلام خدا را رساند و به محضر مبارک پیغمبر عرض کرد: فَسَمِّها زَینَبَ نام ایشان را زینب قرار بده. زینب اسم یک درختی است در بهشت و خدا اسم آن درخت بهشتی را بر این خاتون قرار داده است.
در جلسه ولیمه حضرت رسول گرامی عده‌ای از بزرگان مدینه را دعوت کرده بودند و از مردمی که از دوستداران ایشان بودند هم دعوت کرده بودند. فرمودند این که به شما می‌گویم حاضرین به غایبین خبر بدهند. این حکایت در ناسخ التواریخ است. اُوصیکُم بِاَن تُحِبُّوا زَینَبَ من به شما سفارش و توصیه می‌کنم زینب را دوست داشته باشید. حاضرین به غایبین خبر بدهند که پیغمبر فرمود زینب را دوست داشته باشید. بعد دو جمله دیگر فرمودند: او را اذیت نکنید. این را توضیح خواهم داد. و او شبیه‌ترین فرد به خدیجه کبری است. چرا شبیه‌ترین فرد به خدیجه کبری؟ یعنی همانطور کسی پیغمبر را باور نداشت و خدیجه همه همتش و همه مالش را گذاشت در حمایت از حضرت رسول اکرم او هم یک تنه همه چیزش را برای ولی الله زمانش می‌گذارد.
پیغمبر فرمود به اینکه او را اذیت نکنید. اذیت نکنید یعنی به مجلس شراب نبرید. خب فارسی آن همین می‌شود دیگر. اذیت نکنید یعنی معجر از سر او نبرید. اذیت نکنید یعنی تازیانه نزنید. یعنی به بازار بین نامحرمان نبرید. این توصیه پیغمبر ما است. و پیغمبر ما فرمود: هر کسی بر زینب گریه کند ثواب گریه بر حسن و حسین را با هم به او می‌دهند.
شب جمعه است. من نمی‌خواهم خیلی روضه سنگین بخوانم. نمی‌توانم روضه سنگین بخوانم. ولی خب امشب شب حضرت زینب است و شب جمعه هم هست.
همه ذوات مقدسه توصیه حضرت زینب را کردند که باید مراقب او باشید. همه گفته‌اند مراقب باشید. سال چهلم هجری امیرالمؤمنین در مسجد ضربت خورد. یک ضربه بود. بعد آمدند فرزندان و سر پدر را بستند. پدر بزرگوارشان را روی یک گلیمی قرار دادند. بنی هاشم دارند آقا را می‌برند به طرف منزل حضرت زینب. حضرت تمام قدرش را جمع کرده است تا مراقب حضرت زینب باشد. نزدیک خانه که شد فرمود من را زمین بگذارید. گفتند: آقا! شما توان ندارید. نمی‌شود. فرمود: من باید با پای خودم وارد این خانه بشوم. گفتند: آقا! نمی‌شود. فرمود: نمی‌شود یعنی چه؟ من در این خانه دختر دارم. زینب من در این خانه است. مگر می‌شود او من را با این حال ببیند.
علی جان! اگر شما را می‌دید در چه حالی می‌دید؟ یک ضربه با شمشیر بوده است. فرق را بسته‌اند. روی یک گلیم گذاشته‌اند. همه برادرها و فرزندان علی ابن ابی طالب دارند آقا را می‌برند. بیشتر از این که چیزی نبوده است. گفت: دل دخترم تکان می‌خورد. آقا! کربلا کجا بودی؟ کجا بودی ببینی دخترت چه چیزی را می‌بیند.
اگر یک رفیق ده سال پیش داشته باشی و با هم سربازی رفته باشید و یا مثلا در یک اداره‌ای با هم در یک شهرستانی هم ماموریت بوده‌اید و الان ده سال است که همدیگر را ندیده‌اید. وقتی همدیگر را می-بینید تا نگاه می‌کنید بعد از یک دو دقیقه می‌گویید تو فلانی نیستی؟ ده سال پیش را زود تطبیق می‌کند. خاطرات را برای همدیگر نقل می‌کنند. می‌گویند چه کاری می‌کنند. این قوه حافظه انسان است. ده سال پیش را در یک دقیقه به جا می‌آورد. قدرت خدا است.
این خانم پنجاه و شش سال زیر سایه برادرش بوده است. شرط ازدواجش هم این بوده است که هر جا برادرم خواست برود من هم می‌روم. یعنی من از حسین جدا نمی‌شوم. ظهر عاشورا تا غروب عاشورا چهار ساعت همدیگر را ندیده‌اند. آمد گودی قتلگاه. شمشیرشکسته‌ها را کنار زد. نیزه‌شکسته‌ها را کنار زد. عصاهایی را که در بدن سیدالشهداء زدند را کنار زد. سنگ‌هایی را که به امام زده بودند کنار زد. چشمش افتاد به بدن برادر. گفت: اَ اَنتَ اَخی؟ سوال می‌کند تو برادر من هستی یا من اشتباه آمده‌ام؟ چند ساعت است او را ندیده است؟ پنج ساعت. پس چرا نمی‌شناسد؟ چه کار کرده‌اند با او؟ من یکی را بگویم. در بین معصومینِ ما، سه نفر را رزازی کرده‌اند. یکی وجود نازنین موسی ابن جعفر است. یکی وجود نازنین حضرت زهرا است. یکی هم امام حسین است که رزازی کرده‌اند او را. خودش از بالای تل زینبیه دید که ده نفر آمدند، اسب‌هایشان را نعل تازه زدند. آمدند روی بدن برادرش. می‌تازاندند. رزازی یعنی اینکه با یک قطعه می‌افتند به گوشت. گوشت را از استخوان جدا می‌کنند. ده تا اسب با نعل تازه روی بدن حسین ....





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده