فهرست مطالب سایت

ایام شهادت حضرت امیر (ع) - جلسه 04

موضوع : اقیانوس بی‌کران ، علی (ع)
تاریخ انتشار : 24 شهریور 1399


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : مسجدحضرت امیر(ع)



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
وقتی به آیات قرآن مراجعه می‌کنیم در باب هدف خلقت انسان با سه بیان مواجه می‌شویم:
بیان اول: در سوره مبارکه ذاریات آیه 56 می‌فرماید: "وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ؛ من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!" بیان اول در هدف خلقت انسان، پرستش است. به مقام بندگی و عبودیت رسیدن است. توحید در الوهیت و خداپرستی، یکی از اهداف خلقت انسان است.
بیان دوم: هدف دیگری را که قرآن کریم بیان می‌کند در سوره مبارکه ملک آیه 2 آمده است: " اَلَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل می‌کنید، و او شکست‌ناپذیر و بخشنده است"
بیان سوم: بیان سومی که به عنوان هدف خلقت بیان می‌کنند در سوره مبارکه هود آیات 118 و 119 می فرماید: " وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ؛ و اگر پروردگارت می‌خواست، همه مردم را یک امّت (بدون هیچ گونه اختلاف) قرار می‌داد؛ ولی آنها همواره مختلفند" یعنی: مردم همواره در انتخاب دین با هم اختلاف دارند. یک عده‌ای می‌پذیرند و یک عده‌ای نمی‌پذیرند. در آیه 119 می فرماید: " إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ...؛ مگر کسی را که پروردگارت رحم کند! " یعنی: یک عده‌ای از این اختلاف جان سالم به در می‌برند مگر کسی که مورد رحمت پروردگار قرار بگیرد و اصلاً برای همین هم شما را خلق کرده است تا محلی باشید برای پذیرش رحمت حضرت حق.
این سه هدف جدای از هم نیستند. بلکه در یک خط، مرتبط با هم هستند. ما را خلق کرده‌اند که بپرستیم تا به وسیله پرستش، بهترین عمل را انجام داده باشیم و بدین ترتیب که بهترین عمل را انجام دادیم، محلی از برای پذیرش رحمت حضرت حق باشیم. این سه هدف است که به این ترتیب در یک راستا قرار می‌گیرند. اما به هر صورت، سه هدف هستند.
بر مبنای اینکه خداوند ما را خلق کرده است برای اینکه " لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل می‌کنید" یک حقیقتی حاصل می‌شود تحت عنوان «آزمون و آزمایش». آزمون، یک حقیقتی است در معارف دینی که از عصر آدم علیه السلام بوده است و تا قیامت هم خواهد بود و این، سنت خلقت است. یعنی یکی از قوانین تدبیر و اداره عالم، همین مسأله آزمون است.
سنّت الهی آزمون
در قرآن کریم با الفاظ مختلفی از آزمون تعبیر کرده‌اند:
1.‌ گاهی با واژه «فتنه» از آزمون تعبیر کرده‌اند کما اینکه در سوره مبارکه انفال آیه 28 می‌فرماید: "وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ؛ و بدانید اموال و اولاد شما، وسیله آزمایش است"
2.‌ گاهی برای اینکه بگویند ما از شما آزمون می‌گیریم از واژه ابتلاء استفاده کرده‌اند کما اینکه در سوره مبارکه بقره آیه شریفه 124 می‌فرماید: "وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ؛ هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود"
3.‌ گاهی در قرآن کریم از واژه امتحان استفاده می‌شود کما اینکه در سوره مبارکه حجرات آیه 3 آمده است و به مردم و اهل ایمان دستور می‌دهد که صدایتان را بالاتر از صدای پیغمبر قرار ندهید و در مقابل پیامبر که صحبت می‌کنید آرام صحبت کنید. بلند صحبت نکنید: " إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذينَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظيمٌ؛ آنها که صدای خود را نزد رسول خدا کوتاه می‌کنند همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده، و برای آنان آمرزش و پاداش عظیمی است!" این‌هایی که این را رعایت می‌کنند کسانی هستند که خداوند قلب‌هایشان را برای آزمون تقوی امتحان کرده است؛ گرچه امتحان در برخی از تفاسیر نظیر همین آیه به معنای آماده شدن و تصفیه شدن هم بیان شده است؛ ولی اینجا همان آزمون است که برخی از مفسرین به همین معنا گرفته-اند. خداوند علی اعلا قلب‌های یک عده را برای تقوی آماده و تصفیه کرده است.
آزمون، سنت الهی است. یکی از اهداف خلقت انسان است؛ در نظام خلقت از چه کسانی آزمون گرفته شده است؟
گاهی بحث آزمون درباره جن و ملک مطرح شده است:
در سوره مبارکه کهف آیه 50 می فرماید: " وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ؛ به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» آنها همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد " قبل از حرف إلا، ملائکه را آورد و بعد از إلا، ابلیس را آورده است. ابلیس از ملائکه نیست. او از جنیان است. آن‌ها ملکوتی هستند و این، مُلکی است. همه در آزمون قبول شدند؛ ولی این موجود یعنی ابلیس که از جنیان بود از دایره فرمان حضرت حق خارج شد.
گاهی خداوند انبیاء را امتحان می‌کند:
حضرت ابراهیم(ع) در کِبَر سن، صاحب فرزند می‌شود. در عالم رؤیا به او وحی شد. در سوره مبارکه صافات آیه 102 می‌فرماید: "قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرينَ؛ گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم، نظر تو چیست؟» گفت پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت!" هر چیزی در خواب دیده می شود معتبر نیست. رؤیای صادقه، زمانی است که خواب تعبیر شود. وقتی تحقق پیدا کرد می‌گویند صادقه است. عموماً خواب‌هایی که ما می‌بینیم محصول و ساخت ذهن ما است، نه محصول اتصال ما به علم حضرت حق. این یک سلوک می‌خواهد برای کسانی که اهل ریاضت هستند و یا یک ایمان می‌خواهد برای کسانی که اهل تقوا هستند.
حضرت اسماعیل(ع) برای اینکه برای ما مشخص کند که هر خوابی، خواب نیست به پدرش جواب می-دهد: پدر! آن چیزی را که مأموریت به آن پیدا کرده‌ای انجام بده. چون انبیاء سلام الله علیهم اجمعین یا صدای ملک را می‌شنوند کما اینکه حضرت موسی(ع) از میان درخت صدا را شنید یا خود ملک را می-بینند کما اینکه وجود نازنین ختمی‌مرتبت، ملک را دید یا اینکه در عالم رؤیا به آن‌ها وحی می‌شود کما اینکه برای حضرت ابراهیم(ع) این اتفاق افتاد. منشأ سفر وجود نازنین حضرت سید الشهداء نیز یک رؤیا بوده است البته نه به عنوان دستور؛ بلکه به عنوان تأکید. آن حالت منامیه بود که فرمود: من در عالم رؤیا دیدم که جدم فرمود: " اُخرُج إِلَی العِرَاقِ؛ بسوی عراق خارج شو" این حالت منامیه برای بزرگان معتبر است.
حضرت ابراهیم به پسرش گفت: من مأموریت را انجام می‌دهم. اما این تو هستی که باید ذبح شوی. حضرت اسماعیل به پدرش عرض کرد: من هم صبر خواهم کرد. این یک امتحان است برای شما مقاومت می‌کنم. در همین سوره مبارکه آیات 103 تا 106 می‌فرماید: " فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبينِ وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ ِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبينُ؛ هنگامی که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد او را ندا دادیم که: «ای ابراهیم! آن رؤیا را تحقق بخشیدی (و به مأموریت خود عمل کردی)!» ما این گونه، نیکوکاران را جزا می‌دهیم! این مسلّماً همان امتحان آشکار است!"
گاهی امتحان نسبت به امت‌ها است. یک جامعه را امتحان می‌کنند کما اینکه آیاتی را که می‌خوانم در رابطه با جناب صالح است. او پیغمبر خدا بود؛ اما امتحان، امتحان امتش است یعنی قوم ثمود. در سوره مبارکه اعراف آیه 73 بیان شده است: "وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ في‏ أَرْضِ اللهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَليمٌ؛ و به سوی (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! (تنها) خدا را بپرستید، که جز او، معبودی برای شما نیست! دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده: این «ناقه» الهی برای شما معجزه‌ای است؛ او را به حال خود واگذارید که در زمین خدا (از علفهای بیابان) بخورد! و آن را آزار نرسانید، که عذاب دردناکی شما را خواهد گرفت! "یعنی: گفت: من یک معجزه از ناحیه پروردگارتان دارم. این شتری که آورده‌ام محصول زاد و ولد طبیعی نیست. این از ناحیه خدا است. امتحان شما هم این است که این آیه الهی و این معجزه الهی در سرزمین خدا می‌چرد و می‌خورد. اذیتش نکنید. او را رم ندهید. پی نکنید. اگر این کار را کردید عذاب دردناک شامل حال شما خواهد شد.
در سوره مبارکه اعراف در آیه 75 و 76 می‌فرماید: "قالَ الْمَلَأُ الَّذينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ قالَ الَّذينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ ؛ (ولی) اشراف متکبر قوم او، به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: «آیا (براستی) شما یقین دارید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟!» آنها گفتند: «ما به آنچه او بدان مأموریت یافته، ایمان آورده‌ایم متکبران گفتند: (ولی) ما به آنچه شما به آن ایمان آورده‌اید، کافریم!." یعنی: گردن‌کشان امت جناب صالح گفتند: ما به این چیزی که شما گفتید ایمان نداریم. آن را تکذیب می‌کنیم. محال است که چنین چیزی اتفاق بیفتد.
کسانی که ایمان نمی‌آورند ملاک محال بودن را دریافت و عدم دریافت خودشان می‌دانند. هر کسی که با حق در می‌افتد مشکلش این است که می‌گوید: «من اینطور فکر می‌کنم». مگر شاخص حق تو هستی؟ چه کسی گفته است که شاخص حق، تو هستی؟ این بزرگترین مشکل افرادی است که با خدا و پیامبر در می‌افتند. می‌گوید: «من اینطور فکر می‌کنم». چه کسی گفته است که شاخص حق، تو هستی؟ استدلال بیاور. تا به حال کسی هم استدلالی نیاورده است. حرف بی ربط می‌زنند. استدلال نمی‌آورند. استدلال یعنی حرفی که منطق آن را بپذیرد.
این‌ها چون ایمان نداشتند و کافر بودند و آنچه را که اهل ایمان پذیرفته بودند انکار می‌کردند و می‌گفتند این شتر، ناقه الهی نیست در آیه 77 سوره سوره اعراف می فرماید:" فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلينَ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا في‏ دارِهِمْ جاثِمينَ؛ سپس «ناقه» را پی کردند، و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند؛ و گفتند: ای صالح! اگر تو از فرستادگان (خدا) هستی، آنچه ما را با آن تهدید می‌کنی، بیاور! سرانجام زمین لرزه آنها را فرا گرفت؛ و صبحگاهان، (تنها) جسم بی‌جانشان در خانه‌هاشان باقی مانده بود "
پس گاهی جن و ملک امتحان می‌شوند. گاهی انبیاء امتحان می‌شوند. گاهی امت‌ها امتحان می-شوند.
امتحان امت اسلامی به چیست؟ در سوره عنکبوت آیه 2 می فرماید:" أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ؛ آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟!" ما آن‌ها را امتحان می‌کنیم. امتحان امت پیامبر عظیم الشأن اسلام به چیست؟ این سؤال است. اولاً مگر امت اسلامی هم امتحان می‌شود؟ ثانیاً اگر امتحان می‌شود به چه چیزی امتحان می‌شود؟





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده