فهرست مطالب سایت

ظهرهای ماه مبارک رمضان 95 - جلسه 12

موضوع : نًفس
تاریخ انتشار : 24 شهریور 1399


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : مسجدحضرت امیر(ع)



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

بسم الله الرحمن الرحیم
یک بحثی مطرح شد ما مجبوریم که این جواب را بدهیم ما هر وقت این بحث را مطرح می‌کنیم از جایی که همه مردم خوب گوش می‌کنند، هر دفعه این سؤال را می‌کنند، یک دفعه و برای همیشه باید این مسأله حل بشود حالا شاید مستمعین متفاوت هستند ولی من مجبورم دوباره این توضیح را بدهم و آن اینکه مرتبه‌ی اسلام با مرتبه‌ی ایمان فرق می‌کند، یک عده مسلمانند یک عده اهل ایمانند این تفاوت هیچ ربطی به تفاوت بین شیعه و سنی ندارد. برخی گفته‌اند مسلمان‌ها اهل تسنن هستند و اهل ایمان اهل ولایت امیرالمؤمنین هستند این یک تحلیل است اما تفاوت ماهوی دارند اینها با همدیگر مسلمانان و مؤمنین، خطابات قرآن هم همه خطابات اهل ایمان است غالبشان (یا أیها الذینَ آمنوا؛ "ای کسانی که ایمان آورده اید") همیشه با اهل ایمان سر و کله می‌زند. فرآیند تشکیلی ایمان با فرآیند تشکیلی اسلام فرق می‌کند، خروجی‌اش هم فرق می‌کند، نتایج آن هم فرق می‌کند، آثارشان هم فرق می‌کند وقتی عرب‌های بادیه نشین می‌آیند محضر رسول گرامی می‌گویند: آقا ما ایمان آوردیم حضرت می‌فرماید: شما ایمان نیاوردید بگویید ما مسلمان شده‌ایم، خُب آنها در فکر خودشان این است که ما می‌گوییم (أشهدُ أن لا إله إلا الله) به رسالت تو هم که اعتقاد داریم، نماز هم که می‌خوانیم، روزه هم که می‌گیریم پس چرا تو می‌گویی ما مسلمانیم؟ و نمی‌گویی ما مؤمن هستیم به خاطر این که خروجی‌شان با هم متفاوت است و من یک روایت خواندم آنجا این مشکل پیش آمد، گفتم آمدند محضر پیغمبر، به پیغمبر گفتند که آقا شما یک توصیه‌ای به ما بگویید، یک دستورالعملی به ما بگویید بهشت را برای ما تضمین کن ما برویم بهشت، بهشتی باشیم قطعاً، قطعاً بهشتی باشیم حضرت فرمود: 6 تا کار را انجام بدهید قطعاً بهشتی هستید من بهشت را برای شما تضمین می‌کنم فرمود: دروغ نگویید، خیانت نکنید، رد امانت بکنید، به حرام نگاه نکنید، به نامحرم نگاه نکنید، زور هم نگویید ظلم نکنید این 6 تا، سؤال کردید پیغمبر فرمود این 6 تا کار را انجام بدهید بهشت شما تضمین است پیغمبر راست می‌گوید، خُب پیغمبر راست می‌گوید در سوره نجم آیه 2 می فرماید: (ما یِنطِقُ عن الهوی؛ "هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید") می‌ فرماید: بهشت را 6 تا امر درست می‌کند، آن 6 تا امر هیچ کدام آنها نماز نبود دروغ نمی‌گوید، رد امانت کنید، اینجاست که آدم‌ها مبهوت می‌شوند پس نماز کجاست؟ روزه کجاست؟ آن وقت ما چون نتوانستیم جلسه پیش توضیح بدهیم شُبهه پیش آمد که تا حالا که ایمان نداشتیم دیگر از حالا به بعد هم که حاج آقا گفت نماز و روزه هم که بهشت نمی‌رسیم نماز هم نمی خواهد بخوانیم، رابطه اش را می‌خواهیم نقل بکنیم چی هست، آقا نماز خیلی مهم است بسیار مهم است من در زمره‌ي آن آدم‌هایی نیستم که بگویم حق الناس مهم‌تر از حق الله است هیچ وقت این حرف مهم‌تر نیست، الله مهم‌تر از ناس است حقوقش هم مهم‌تر از حقوق مردم است اصلاً قیاس با هم نمی‌شود، خدا گفته من از حقم می‌گذرم از حق مردم نمی‌گذرم چه کسی این حرف را می‌زند برادر من؟ البته حق الناس خیلی مهم است اما مهم‌تر از حق الناس حق الله است چرا؟ دلیل‌اش این است که خدا از مردم مهم‌تر است در قرآن کریم در سوره مدثر آیه 39 تا 42 می‌فرماید به این که ( الِا اَصحابَ الْیمینِ فیِ جنَاتٍ یَتسائلونَ عَنِ الْمجرمینَ مَا سَلَکَکُم فی سَقَر قالوا لَمْ نَکُ مِن المُصَلین؛ "مگر «اصحاب یمین» (که نامه اعمالشان را به نشانه ایمان و تقوایشان به دست راستشان می‌دهند) آنها در باغهای بهشتند، و سؤال می‌کنند... از مجرمان: چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! می‌گویند: «ما از نمازگزاران نبودیم") یعنی کسانی که می‌روند در بهشت تلفناً از اهل جهنم یک سؤال می‌کنند که چه شد شما آمدید جهنم آن هم در مرتبه سقر؟ ما نماز نمی‌خواندیم، این جور که نماز نخوانم مهم نباشد بسیار هم مهم است، (إن قُبِلَت قُبِلَ مَا سِواها؛ " اگر قبول شود بقیه اعمال هم مورد قبول واقع می شود ") یعنی اگر پذیرفته شد غیر آن هم پذیرفته می‌شود، اگر نماز را نپذیرفتند هیچ چیز دیگر هم نمی‌پذیرند پس نماز مهم است این حرفی در آن نیست اما وقتی به پیغمبر می‌گویند شما برای ما بهشت را تضمین کن فرمود: 6 تا کار کنید من بهشت را برای شما تضمین می‌کنم 6 تا دستورالعمل داد هیچ کدامش نماز نبود هیچ کدامش روزه نبود چرا؟ چون نماز و روزه اگر بخواهد ثمر داشته باشد باید یک زیرساختی درست بشود ببینید شما وقتی می‌خواهید یک بنایی را درست بکنید این بنا باید روی یک فنداسیون بیاید این فنداسیون شما اگر استحکام داشته باشد بنای شما هر چه باشد درست خواهد بود، پیغمبر در آن روایت که فرمودند: دروغ نگویید، خیانت نکنید، رد امانت کنید، به حرام نگاه نکنید، به نامحرم نگاه نکنید، ظلم نکنید زور نگویید، در واقع دارند فنداسیون را درست می‌کنند، می فرماید: شما اول زیرساختت را درست بکن آن موقع نماز بخوان، وقتی نماز خواندی نمازت می‌شود معراج مؤمن، وقتی نماز خواندی، نمازت می‌شود. خداوند در سوره طه آیه 14 می فرماید: (أقِمِ الصلاةَ لِذکری؛ "نماز را برای یاد من بپادار") نماز بخوان (أقمِ الصلاة لِذکری) نماز بخوان برای اینکه به ذکر من باشد یعنی اگر آن حقیقت نماز بخواهد تبلور پیدا بکند باید آن زیرساخت درست بشود، آن زیرساخت هم که بخواهد درست بشود در فرآیند ایمان است باید ایمان درست بشود، جایگاه ایمان هم قلب است.
حالا ما می‌خواهیم ببینیم مؤمن هستیم یا نیستیم؟ ما شرفیاب می‌شویم محضر رسول گرامی اسلام، آقا و می گوییم (آمنا؛ "ایمان آوردیم")، پیغمبر همان جواب را به ما می‌دهد یا این که می‌ فرماید: بارک الله شماها ایمان آوردید، پیغمبر به ما می‌فرماید: بی‌خودی نگویید (آمنا)، شما بگویید(أَسْلَمْنا؛ "اسلام آوردیم")، چرا؟ چون ایمان یک حقیقتی است با 6 رکن درست می‌شود، 6 مؤلفه که کنار هم قرار بگیرد می‌شود با ایمان، هر کدام از این مؤلفه‌ها را که داشته باشد جزئی از ایمان را دارد آن 6 مؤلفه چیست؟ یکی صبر است، یکی یقین است، یکی رضاست، یکی تسلیم است، یکی توکل است و یکی هم تفویض است این 6 تا خصوصیت اجزاء تشکیل دهنده‌ی ایمان هستند لذا اگر ما شرفیاب محضر رسول گرامی بشویم بگوییم آمنا یک نگاه به باطن ما می‌کند شما کجا صبور هستید؟ آنها هم حساس در اینکه آدم‌ها دروغ می‌گویند یا نمی‌گویند، هیچ رودربایستی هم با کسی ندارند، در کتاب شریف عیون اخبار الرضا این حدیث هست عده‌ای از اهل ایمان رفتند در مدینه محضر مبارک حضرت رضا (ع)، حضرت رضا سال 200 به ایران آمدند، قبل از سال 200 هجری قمری محضر حضرت رضا شرفیاب شدند مدینه، از ایران خودمان، اهل ولایت امیرالمؤمنین بودند، در زدند درب خانه حضرت رضا، حضرت خودشان پشت درب بودند، کیه؟ گفتند: ما جمعی از شیعیان شما هستیم، نگاه کردند تأمل فرمودند، فرمودند: نه نمی‌شناسم شما را، در عیون می‌نویسد که 60 بار درب خانه امام رضا امام رئوف را زدند، در زدند، حضرت عین 60 بار کیه؟ ما جمعی از شیعیان شما هستیم، تأمل کردند فرمودند: نمی‌شناسم شما را، درب را باز نکردند، نروید پنجره را بگیرید بعد امام رضا بفرماید به این که نمی‌شناسم شما را، درست بکنیم خودمان را بعد برویم خدمتشان، آن طرف هیچ مشکلی وجود ندارد هر چی مشکل است این طرف است ما هستیم ما درد سر داریم، بار آخر که در زدند گفتند: آقا ما جمعی از محبین شما هستیم، حضرت تأمل فرمودند درب را باز کردند تحویلشان گرفتند، آمدند داخل، بفرمایید بالا، شربت بیاورید میوه بیاورید، یکی از آنها گفت: ما که همان‌ها هستیم چرا قبلاً درب را باز نکردید، حالا درب را باز کردید؟ فرمود: به خاطر اینکه قبلاً دروغ می‌گفتید، من هر وقت درب می‌زدید می‌پرسیدم شما کی هستید؟ گفتید جمعی از شیعیان هستیم، من هر قدر نگاه کردم شما علامت شیعه ندارید، بعد الآن گفتید که ما مُحب شما هستیم، نگاه کردم دیدم شما واقعاً در قلبتان ما را دوست دارید، شما مُحب ما هستید، بین محب و شیعه فرق می‌کند آقا، آنها اصلاً با دروغ‌گو سر و کار ندارند، ما نمی‌توانیم برویم به پیغمبر بگوییم ما اهل ایمان هستیم، نگاه می‌ کنند می فرمایند برو، ایمان با 6 تا چیز درست می‌شود تو هیچ کدام را نداری، تو کجا رضا داری؟ تو کجا تسلیمی؟ تو کجا توکل داری؟ تو کجا تفویض داری؟ تو کجا کارت را به خدا واگذار کردی؟ پس چرا مدعی ایمان هستی؟
این روایت از امام صادق و پیغمبر هر دو تا خیلی عالی و درجه یک، راوی این روایت امام حسین از محضر مبارک حضرت رسول گرامی، حضرت فرمودند: (لاتَنظُرُوا إلی کَثْرَةِ صَلاتِهِمْ؛ "نگاه نکنید به فزونى نماز مردم") اگر می‌خواهید کسی را ارزشیابی بکنید، آمده برای دختر شما خواستگاری می‌گویی مؤمن است، مؤمن به این که تو می‌گویی نیست برادر، مؤمن به این است که من می‌گویم من پیغمبر می‌گویم، تو می‌گویی ریش دارد، نماز می‌خواند، تسبیح، جمکران می‌رود، بچه خوبی است، می‌گیری بعد خراب می‌شود، می‌گویی آقا آنچه که می‌گفت نیست، نه آن بیچاره می‌گفت من نماز می‌خوانم راست می‌گفت، تو اشتباه متوجه شدی معنای مؤمن را، به نماز خواندن کسی را نمی‌گویند مؤمن، به روزه گرفتن کسی را نمی‌گویند مؤمن، خودت داری می‌گویی، به حضرت عباس اگر من بگویم من خدا شاهد است خیلی دوست دارم آسان باشد چون اگر سخت باشد خود من هم نمی‌روم بهشت ولی می‌گویم اگر آسان باشد خُب چه دلیلی دارد فاطمه زهرا (س) بین در و دیوار قرار بگیرد؟ خُب اگر آسان بود می‌گفت: شماها باشید ما هم هستیم حالا یک کاری می‌کنیم دیگر، جمعش می‌کنیم یک طرف سفره شما یک طرف هم ما، من می‌گویم اگر آسان بود چرا سیدالشهداء باید در گودی قتلگاه قرار بگیرد؟ اگر بناست آسان باشد چرا از بچه‌های حضرت زهرا مایه گذاشتند؟ آسان نیست برادر، خُب من هم دوست دارم آسان باشد چون خدا شاهد است اگر آسان نباشد من هم از صراط رد نمی‌شوم ولی سخت است، من، تو کَتَم نمی‌رود مطلقاً نمی‌رود چطور شد سیدالشهدا کشته بشود چون سخت است ولی ما هر جوری زندگی کردیم نمی‌شود برادر، پیغمبر ما هم همین را می فرمایند: (لا تَنظُروا إِلى كَثرَةِ صَلاتِهِم و َ صِیامِهِم وَ كَثرَةِ الحَجِ و َالزکاةِ و کثَرَةِ الْمَعروفِ و َطَنطَنَتِهِم بِاللَيلِ، اُنظُروا إِلى صِدقِ الحَديثِ و َأَداءِ الامانَةِ؛ "نگاه نکنید به فزونى نماز و روزه و زیادى حج و زکات و انفاق ها و سر و صداى عبادات شبانه مردم (اگر مى خواهید آنها را امتحان کنید) آنها را به راستگویى و اداى امانت آزمایش کنید") یعنی کسی زیاد نماز می‌خواند را ارزشیابی نکنید به روزه‌هایش نگاه نکنید به حج آنها نگاه نکنید به ادای حقوق مالی آنها نگاه نکنید به اینکه خیلی کار خیر انجام می‌دهند نگاه نکنید حتی به گریه آنها در نماز شب نگاه نکنید، اینها ملاک ارزش برای ما اولاً و بالذات نیست اینها حالت ثانویه دارد، یا رسول الله به چی نگاه بکنیم ببینید راست می‌گوید ببینید امانت را برمی‌گرداند، یعنی نماز اگر بخواهد معراج المؤمن باشد باید روی زیرساخت راست‌گویی باشد پس اول زیرساخت را درست بکنیم، راست بگوییم، اداء امانت داشته باشیم، خیانت نکنیم، به نامحرم نگاه نکنیم، به حرام نگاه نکنیم، ظلم نکنیم بعد نماز بخوانیم، این 6 تا چیز را داشته باشیم بعد برویم زیارت امام رضا، تو می‌گویی (السلام علیک یا علی بن موسی الرضا) و ایشان هم می‌فرمایدکه و علیکم السلام و تو می‌شنوی او سلام می‌کند، ما بدون زیرساخت داریم می‌رویم جلو برادر، آن وقت وجود نازنین حضرت صادق علیه السلام می‌فرماید: می‌دانید چرا به نمازهایش نباید نگاه کنی؟ دلیلش این است برادر من، اینکه ما می‌گوییم به نمازش نگاه نکن به خاطر این است امام صادق (ع) می فرماید: (لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُكُوعِ الرَجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَ ذَلِكَ شَیْ ءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ لِذلِکَ وَلکِنِ انْظُرُوا اِلى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَاَداءِ اَمانَتِهِ؛ "نگاه به رکوع و سجود طولانى کسى نکنید چه اینکه ممکن است عادت او باشد و اگر آن را ترک کند وحشت کند ولى نگاه به راستگویى و امانتداری او کنید ") یعنی نگاه نکن چقدر طولانی است رکوع او به طول سجودش نگاه نکن که سجده‌هایش چه سجده‌های دلبرانه‌ی طولانی است به اینها نگاه نکن چرا آقا؟ چون ممکن است این رفتارها، رفتارهایی باشد که به آنها عادت کرده باشد و اگر این کارها را ترک کند وحشت بر او عارض می‌شود، تو در ضرب المثل فارسی می‌گویی ترک عادت موجب مرض است، یعنی او نماز می‌خواند، گریه می‌کند، طولانی هست، سالی 70 بار حج عمره می‌رود، سالی 80 بار پیاده خدمت حضرت سیدالشهداء می‌رود اما آدم دروغ‌گویی است، اما اگر حرام هم شد حرام را هم نگاه می‌کند.
خدا رحمت کند مرحوم آقای کافی را، این قطعه را ایشان می‌گفتند در یکی از جلساتشان فرمودند به این که هر کسی 40 شب جمعه این توسل را داشته باشد امام زمان علیه السلام را می‌بیند، حالا شب جمعه تردید از من است یا شب چهارشنبه برود جمکران یا مثلاً سهله، یک ذکری را داده بودند، امام زمان را می‌بیند، یکی از موقعیت‌هایی که جناب مرحوم آقای کافی داشتند و این توفیقی بود که خدا به ایشان داشتند یک قشری از این جامعه را اصلاح کردند که به راحتی اصلاح‌پذیر نبودند داش‌ها و لات‌ها و این حرفا خُب اینها که تره خرد نمی‌کنند برای کسی به این راحتی‌ها، یک کسی یک مرتبه وسط جلسه بلند شد آقا، بله، تو گفتی که اگر کسی 40 شب جمعه مثلاً این کار را بکند امام زمان را می‌بیند؟ گفت: بله من گفتم، گفت: خُب ما کردیم و ندیدم، هیچی دیگر دستورالعمل آقا رفت روی هوا، مرحوم آقای کافی فرمودند به این که خُب داداش من، تو عرق می‌خوری؟ گفت: اگر پا بدهد، نامحرم هم نگاه می‌کنی؟ گفت: اگر پا بدهد، گفت: دزدی هم می‌کنی؟ گفت: اگر پا بدهد، گفت: خُب مرد مؤمن من گفتم هر کسی نگفتم هر ناکسی. بابا نمازی معراج مؤمن است، روزه‌ای (اَلصومُ لی و أنا أجزی به؛ "روزه براي من است و من خود پاداش آن هستم") است که این زیرساخت درست شده باشد همه‌ی حرف این است، و إلا اگر این زیرساخت درست نشده باشد ممکن است نماز خواندن از سر عادت باشد و نه از سر عبادت، خُب آقاجان اگر بخواهیم ارزیابی کنیم، ارزش گذاری بکنیم جامعه را چکار بکنیم ببین راست می‌گوید یا راست نمی‌گوید ببین امانت را برمی‌گرداند یا برنمی‌گرداند، جامعه ما مبتلا به نماز است راست است، به روزه است راست است این هم دست و پا شکسته است اینجا همه نماز و روزه داریم اینجا همه نماز می‌خوانند روزه می‌گیرند این هم فایده‌ای ندارد، راست می‌گویند یا راست نمی‌گویند؟ می‌گوید حاجی به جدت اگر دروغ نگویم نمی‌چرخد بازار، چرا از جد من مایه می‌گذاری برادر من، همین آقا هم خمس می‌دهد، همین آقا هم روزه می‌گیرد، همین به جد من هم قسم می‌خورد بعد می‌گوید نمی‌دانم چرا این جوری می‌شود؟ چه جوری باید بشود، آن چیزی که از ما می‌خواهند می‌گویند زیرساخت را درست کن، ما بدون اینکه زیرساخت درست بکنیم نماز می‌خوانیم بعد می‌گوییم چرا این جوری می‌شود؟ چه جوری باید بشود، چرا نشود؟ اگر نشود تعجب است، دقت فرمودید؟
بنابراین نماز، روزه بسیار مهم است اما روی یک زیرساخت مهم‌تر که هم وجود نازنین حضرت ختمی مرتبت و هم وجود نازنین امام صادق فرمودند آقا به نماز و روزه نیست به دروغ گفتن و نگفتن است، طرف برای اینکه مسئول مملکت بشود می‌گوید از شیر مرغ تا جان آدمی‌زاد، از ذره تا کهکشان را من اصلاح می‌کنم، آن وقت که شد هیچ کاری هم نمی‌کند، یک موقع هست از اول می‌داند نمی‌تواند خب اشکال ندارد اما تو که می‌دانی نمی‌توانی خب چرا دروغ می‌گویی به مردم؟ نماز هم می‌خواند، روزه هم می‌گیرد، نمی‌شود که برادر، نمی‌شود دیگر.
حالا می‌خواستم حرفم در زمینه نفس باشد یک شُبهه خواستیم جواب بدهیم که آقا من هم اعتقادم این است که نماز خیلی مهم است اما نماز باید روی زیرساختش اتفاق بیفتد آری. سخت شد؟ همیشه وقتی خواستی ببینی دین سخت است یا آسان است؟ بگو خب اگر قرار است از من بپذیرند چرا امام حسین رفت در گودی قتلگاه؟ چرا باید زن و بچه‌اش آن بلاها سرشان بیاید؟ حتماً یک ملاحظاتی در کار است دیگر بنا نیست که، ما که مسیحی نیستیم مسیحی‌ها می‌گویند: عیسی به صلیب کشیده بشود کفاره گناهان ماست، خُب ما که نمی‌گوییم سیدالشهداء کشته شد تا ما راحت باشیم، این نیست، کلام مسیحیت است این حرف‌ها، سخت است. خُب ما چکار بکنیم؟ ما تلاش می‌کنیم خداوند در سوره نجم آیه 39 می فرماید:( وَأَن لیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلا مَا سَعَی ؛ "و اینکه برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست") ما در تمام عمرمان تلاش می‌کنیم خوب بشویم آنگاه شدیم (نعم المطلوب) نشدیم (اللهم عامِلنا بِفَضلِکَ و لاتُعامِلنا بِعَدْلِکَ؛ "خدایا با فضلت با ما رفتار کن نه با عدلت") تمام، به همین امید داریم، همه‌ی حرف همین است در تمام عمر مجاهدت می‌کنیم گر به جایی رسیدیم شکر ولی اگر به جایی نرسیدیم تلاشمان را کردیم حالا بیشتر از این اصلاً نمی‌آید آن وقت حضرت زین العابدین می‌فرماید: تلاشت را کردی لغزش پیدا کردی آن وقت به خدا بگو خدایا اگر گناه کردم قداره علیه تو نکشیدم، گناه من از سر انکار تو نبود، به ما یاد دادند با خدا حرف بزنیم، خدا من همه‌ی تلاشم را کردم اما نشد آنچه که باید بشوم یک لغزشی هم پیدا کردم ولی به خودت قسم که این لغزش من نه اینکه قداره کشیدم تو آن طرف من این طرف، آن وقت این همان فرمایشی است که آقا فرمودند بنده‌هایی که گناهانشان این جوری باشد خدا می‌گوید همه‌ی این گناهان را داشتی اما من به فضلم چی آقا؟ می‌بخشم اما این برای کی است؟ برای کسی که تلاش کرده اما نشده است.





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده