فهرست مطالب سایت

ظهرهای ماه مبارک رمضان 95 - جلسه 17

موضوع : نًفس
تاریخ انتشار : 24 شهریور 1399


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : مسجدحضرت امیر(ع)



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ما در مراحل تهذیب بود، مرحله‌ی اول را آقایان فرمودند مشارطه است، انسان با خدای خودش عهد می‌کند، پیمان می‌بندد که عملی را بر خلاف رضای خدا انجام ندهد چون از نظر ما ریاضت، تابعیت از دستورات شرع است و آنهایی که دیگران در مکاتیب دیگر می‌گویند تحملات یک مُشت سختی‌های بی‌ملاک است، ما آنچه را که خدا دستور داده باشد همان را انجام بدهیم این می‌شود ریاضت ما، بنابراین برای اینکه خلاف رضای خدا عمل نکنیم باید 1ـ خلاف شریعت عمل نکنیم 2ـ خلاف اخلاق عمل نکنیم 3ـ خلاف اجتماعیات عمل نکنیم که بحث آن گذشت این را می‌گویند مشارطه، آن وقت امیرالمؤمنین علی علیه السلام یک روایت بسیار دقیق دارد حضرت می فرمایند: (مَنْ لَمْ یَتَعَاهَدَ النقْصَ مِنْ نَفْسِه غَلَبَ عَلَیْهِ الْهَوَی وَ مَنْ کَانَ فِی نَقْصٍ فَالْموتُ خیرٌ لَه؛ " كسى كه بواسطه عهد بررسى نقصان نفس خويش نكند، هواى نفس بر او چيره مى‌شود؛ و كسى كه پيوسته در حال سقوط و نقصان‌ است، مرگ براى او بهتر است! (" یعنی کسی که به واسطه‌ی عهد، پیمان، شرط نقایص را از نفس خود برطرف نکند هوای نفس بر او غالب می‌شود و هوای نفس هم که غالب شود ایمان را از بین می‌برد پس حضرت می فرمایند این کار را انجام بدهید، اگر انجام ندهی مغلوب هوای نفس می‌شوی و مغلوب هوای نفس یعنی ایمان را از دست داده‌ای و بعد می‌فرماید اما اگر کسی دنبال برطرف کردن نباشد به حالت نقص باقی بماند مرگ برای آن آدم بهتر است یعنی آدمی که زنده باشد اما دچار سلوک عملی نباشد و به دنبال سلوک عملی نباشد امیرالمؤمنین می‌فرماید: مرده‌ها از این بهتر هستند، ثمرشان بیشتر است حداقلش این است که، چگونه می‌شود مرده ثمرش از زنده بیشتر باشد؟ حداقلش این است که ضرر به کسی نمی‌زند دیگر از مرده هیچ ضرری برنمی‌آید از همین جهت مرده از آدمی که به دنبال سلوک عملی نمی‌رود به فرمایش حضرت امیر بهتر است، این مرحله اول.
مرحله دوم از مراتب تهذیب نفس مراقبه است. مراقبه در لغت یعنی نگهبانی، انتظار کشیدن، در آن پست ایست قرار می‌گیرد انتظار می‌کشد تا مدت پست تمام شود اما در تمام این مدت چکار می‌کند؟ یک نگهبانی دارد انجام می‌دهد این را می‌گویند مراقبت از نظر لغت، نگهبانی کردن، اما از نظر اصطلاح مراقبت یعنی اینکه انسان نسبت به خودش نگهبانی بدهد، در انتظار باشد، مراقب باشد تا آن شرطی را که با خدا بسته خلاف آن انجام نشود، عهد کرده است که خلاف رضای خدا انجام ندهد باید بر این مسأله مراقبت کند.
مراقبت، نگهبان گذاشتن در واقع محصول یک بینش است تا آن بینش حاصل نشود آدم نمی‌تواند برای خودش مراقب بگذارد، اصلاً همه‌ی تحولات انسان اگر بخواهد اتفاق بیفتد اول در ناحیه نگرش و بینش است، با بینش مادی نمی‌شود رفتار الهی داشت، این بینش باید 180 درجه بچرخد تا الهی بشود آن وقت 180 درجه چرخید الهی شد آن موقع باید مراقب باشد که رفتار، رفتار مادی‌گرایانه نباشد به این سادگی هم نیست، ما خیلی متدین داریم مثلاً فرض کنید اهل اعتقاد به خدا هستند ولی ما از نظر اخلاقی و رفتاری من هر چه تحقیق کردم غالباً ماتریالیست هستیم مادی‌گرا هستیم غالباً و مثال بنده این است که ما از اهل بیت عددشان را دوست داریم یعنی به امیرالمؤمنین خیلی کاری نداریم ولی 110 را دوست داریم با فاطمه زهرا خیلی کاری نداریم ولی 520 را دوست داریم آن هم برای اینکه مهریه را بگیریم که ما خیلی متدین هستیم تدین ما 520 است، این پوشاندن آن اخلاق مادی‌گرایانه در یک پوشش دینی است. نگرش درست است ولی مراقبت ندارد که رفتارش هم درست باشد، با مراقبت است که رفتار درست می‌شود، منتها این رفتار بخواهد درست بشود محصول یک بینش است و آن بینش چیست؟ باور داشته باشد این معنا را:
1. سوره مبارکه نساء آیه 1 (إن اللهَ کانَ عَلَیْکُمْ رقیباً؛ " زیرا خداوند، مراقب شماست") یعنی خداوند همواره بر شما مراقب است بر شما انسان‌ها.
2. در سوره احزاب آیه 52 شما را عمومیت می‌دهد (کانَ اللهُ عَلی کُل شَیءٍ رقیباً؛ " و خداوند ناظر و مراقب هر چیز است") یعنی نه فقط بر شما انسان‌ها بر هر چیزی مراقب است، بر هر چیزی مراقب است.
3. سوره مبارکه حدید آیه 4 (وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ " و هر جا باشید او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام می‌دهید بیناست") یعنی با شماست هر جا که باشید به آنچه که انجام می‌دهید بصیر است، این آیه برای مُردن ما کافی است اگر همین آیه سر لوحه زندگی فرد فرد ما بشود ما باید تغییر پیدا بکنیم اگر موجودات باحیایی باشیم.
من به نظرم می‌آید که جامعه ما مشکلش 4 تا امر است اگر این 4 چیز در جامعه ما احیاء بشود جامعه می‌شود مدینه فاضله 1ـ دچار مشکل بی‌رحمی است رحم در جامعه نیست. 2ـ دچار عارضه بی‌انصافی است، انصاف در جامعه نیست. 3ـ دچار عارضه بی‌هویتی است، هویت در جامعه نیست ما نه ایرانی هستیم نه شیعه هستیم، یک موجود بسیار منعطف، هیچ گونه تعصب بر حقی در ما وجود ندارد بی‌هویتی جامعه را دارد می‌کُشد جامعه را دارد می‌کشد. 4ـ بی‌حیایی است، شرم وجود ندارد حالا فرض کنیم قانون خراب است، که شخص 270 میلیون تومان در ماه حقوق می‌گیرد خُب قانون خراب است چرا او می گیرد؟ برای بی‌حیایی است، حیا نیست در جامعه، این 4 تا عارضه حل بشود مشکل حل است، آن وقت این آیه همین را دارد می فرماید: خداوند علی اعلی به آنچه که انجام می‌دهید بصیر است بیناست ای کاش می‌فهمیدیم این حرف را، اگر ما این حرف را بفهمیم هر کاری را انجام نمی‌دهیم اگر این حرف را بفهمیم به هر نیتی کار را انجام نمی‌دهیم چون خدا ظاهر و باطن ما را می‌فهمد (إن الناقدَ بصیرٌ بصیرٌ؛ "آن که عمل را محک می زند، خیلی آگاه و بینا است") یعنی آن کسی که می‌خواهد عمل من را به نقد بکشد خیلی حواسش جمع است، نه فقط بر ظاهر که بر باطن چون (و الله بما تعملون بصیر) باید این بینش باشد که 1ـ خدا هست 2ـ دارد نگاه می‌کند 3ـ همه چیز را می‌فهمد هم نیت را می‌فهمد هم اینکه شخص این عمل را خوب دارد انجام می‌دهد یا بد، چون بصیر است حواسش جمع است آن وقت این بینش در انسان یک حالتی ایجاد می‌کند و آن این است که آدم حضور خدا را در زندگی‌اش جدی تلقی می‌کند می‌گوید هست، وقتی جدی تلقی کرد همین می‌شود هر کاری را انجام نمی‌هد، کاری هم که خواست انجام بدهد به هر نیتی انجام نمی‌دهد، تا قصد قربت نکند انجام نمی‌دهد، چون تفکرش این آیه 14 سوره علق است (ألَمْ یَعلَمْ بِأن اللهَ یَرَی؛ " آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند؟") یعنی نمی‌دانی خدا تو را می‌بیند؟ خدا تو را می‌بیند پس حیا کنیم، خداوند به ملائکه‌اش فرمود که شما خیلی خوب هستید اما (أَنتُمْ مُوَکلُونَ بِالظواهِرِ وَ أنَا رَقیبٌ عَلَی الْبَواطِنِ؛ "شما بر ظاهر مردم گماشته شده اید و من مراقب باطن آنها هستم" ) یعنی شما ظاهر امر را می‌بینید، شما می‌بینید بنده من نماز خواند خُب می‌نویسید نماز خواند، می‌بینید روزه گرفت خُب می‌نویسید روزه گرفت شما نگهبانان ظاهر امر هستید ولی نکته مهم این است که من مراقب باطن کار هستم، این نمازی را که خواند برای من خواند؟ این روزه‌ای را که گرفت برای من گرفت؟ این عملی را که انجام داد برای من انجام داد؟ من، نیت را مراقب هستم، ظاهر امر را شما مراقب هستید اگر آدم یک چنین بینشی داشته باشد در انجام عمل خیلی دقت می‌کند، سر چهار‌راه‌ها دوربین گذاشتند دیگر جرأت نمی‌کند که لاستیک ماشینش هم روی خط بیاید چون عکس می‌گیرد بعد هم 25 هزار تومان باید بدهد، حالا اختلاف قیمت مهم نیست ولی چون باید پول بدهد خُب بالاخره آقا پول از جان مهمتر است اما دوربین‌های خدا را برایش ارزش قائل نیستیم چون خدا را در زندگیمان جدی تلقی نمی‌کنیم ما تعریف غلطی از خدا داریم خدا خیلی ارحم الراحمین است بر منکرش لعنت ولی خُب چه کنم که ذیل دارد (أنک أَنْتَ أَرْحَمُ الراحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرحْمَةِ ؛ "خدایا همانا تو در در جایگاه عفو و رحمت مهربانترین مهربانانی") همه جا نیست، در جای خودش است، شخص از کجا می‌داند که مشمول ارحم الراحمینی خدا بشود؟ اگر بی‌حساب کتاب باشد در کمیت است، کار خدا ما همیشه گفتیم خدا کارش بی‌حساب کتاب است یعنی از نظر کمیت کم نمی‌گذارد اما بی حساب، بدون دلیل کاری را انجام نمی‌دهد بغیر حساب کاری را انجام نمی‌دهد، اگر بخواهد کسی را مشمول رحمت کند خُب ما چرا باید مشمول رحمت بشویم؟ این سؤال همیشه تا آخر عمرمان یادمان باشد من بد فرعون هم بد، اگر رحمت خدا باید شامل حال من بشود فقط شامل حال من می‌شود یا شامل حال فرعون هم می‌شود؟ اگر نمی‌خواهد شامل او بشود برای چی نشود؟ برای من چرا باید بشود؟ سؤال داریم دیگر به همین دلیل می‌گوید: ( أنک أَنْتَ أَرْحَمُ الراحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرحْمَةِ ؛ "خدایا همانا تو در در جایگاه عفو و رحمت مهربانترین مهربانانی") جایی که بایسته است به همین دلیل جناب یوسف وقتی با زلیخا آن خلوت را زلیخا برای او فراهم کرد، زلیخا آدم باحیایی بود آدم باحیا نجات پیدا می‌کند اما آدم بی‌حیا نجات پیدا نمی‌کند به هیچ وجه، آدم باحیا نجات پیدا می‌کند، وقتی آن خلوت را فراهم کرد روی بُت را پوشاند جناب یوسف فرمود: (مَا لَکِ تَستَحینَ مِنْ مُرَاقِبَةِ جَماد وَ لَا أَستَحیی مِنْ مُرَاقِبَةِ الْمَلِکِ الْجَبارِ؛ " چه شده است که از نگهبانی یک موجود بی جان، حیا می کنی و من از نگهبانی خداوند جبار حیا نکنم") یعنی چی شده حیا می‌کنی از نگهبانی یک موجود بی‌شعور بی‌جان و من از خداوند قادر قاهر حیا نکنم، ببینید اگر زلیخا عوض شد آن عمل خلاف را که می‌خواست انجام بدهد اوًلاً چون حیا داشت در پستو انجام داد این یعنی اینکه من حیا دارم من حواسم جمع است نباید کسی اطلاع پیدا کند ثانیاً در مقابل همان معبود دروغین خودش باز حیا کرد، جامعه ما گناه در آن زیاد نشده حالا تعداد گناهکاران بیشتر شده چون جمعیت ما 80 میلیون و خرده‌ای است مثلاً شاید قبل از انقلاب 30 میلیون و خرده‌ای، تفاوت در بی‌حیایی است حالا جامعه ما دچار بی‌حیایی بیشتری شده یعنی به این معنا که طرف به گناهش افتخار می‌کند و این مهم‌ترین ضد ارزشی است که در جامعه ما وجود دارد منشأ آن هم منشأ فرهنگی است متولیان فرهنگی جامعه ما شاید مسیر را درست ترسیم نکردند.
باید نسبت به دو چیز مراقبت داشت: 1ـ مراقب نفس باش که خراب نکند. 2ـ مراقب خدا باش که همه چیز را می‌داند. در متون دینی به ما دستور به مراقبت می‌دهند، مراقبت امر تشریعی است باید انجامش بدهیم، ما می‌گوییم سلوک عملی شما می‌گویید خُب حالا، یکی از مشکلات ما این است که جامعه ما نمی‌داند جایگاه اخلاق کجاست؟ نماز خیلی مهم است روزه خیلی مهم است، مهم است اما اخلاق جایش کجاست؟ نماز نخوانیم چه اتفاقی می‌افتد روزه نگیریم چه اتفاقی می‌افتد همه این را می‌دانیم اما اگر ما صفات رذیله اخلاقی داشته باشیم چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر پیغمبر را قبول داریم من از طرف پیغمبر می‌گویم فرمود: اگر کسی دچار رذائل اخلاقی باشد هر توبه‌ای کند خدا توبه‌اش را نمی‌پذیرد، تمام، ما تنها کاری که می‌کنیم فقط برای غیبت و تهمت و حالا یک عده‌ای خیانت و دزدی و این حرفها برنامه ریختیم اما برای بداخلاقی‌مان هیچ توبه‌ای نداریم دلیلش هم این است که هیچ اقدامی نکردیم برای برطرف شدن آن چون اصلاً باور نداریم که بداخلاقی ما را به جهنم می‌فرستد در حالی که پیغمبر و آل پیغمبر می‌فرمایند (سُوءُ الْخُلْقِ ذَنْبٌ لایُغْفَرُ؛ "بد اخلاقی گناهی است که آمرزیده نمی شود") یعنی گناهی است که اصلاً بخشیده نمی‌شود مگر این که اصلاحش بکنیم. (قال علیٌ علیه السلام: إجعَلْ مِنْ نَفْسِکَ عَلَی نَفسِکَ رَقیباً؛ " برای نفس خودت از ناحیه‌ی خودت نگهبان بگذار"). شرط کردیم که بر خلاف رضای خدا عمل نکنیم مراقب باشیم این شرط دارد عملی می‌شود یا نه؟ ناظر بگذاریم، ناظر هم بیرونی که نیست خودمان باید ناظر باشیم. وجود نازنین حضرت صادق علیه السلام می فرماید: (رَاقِبِ اللهُ فِی کُل خَلْوَةٍ؛ " خداوند را در هر خلوتی مراقب خودت بدان") یوسف فرمود تو از آن سنگ داری خودت را می‌پوشانی من از ملک جبار این کار را نکنم.
اگر می‌خواهیم مراقبت بکنیم چگونه باید مراقبت بکنیم؟ مراقبت کردن یک معنا بیشتر ندارد یعنی ملاحظه‌ی خدا را کردن، از نظر عالمان اخلاق مراقبت کردن یعنی ملاحظه کردنِ نگهبان، حواست به آن نگهبان باشد نگهبانت کیست؟
1. خداوند در سوره علق آیه 14 می فرماید: (ألَمْ یَعلَمْ بِأن اللهَ یَرَی؛ " آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند؟") یعنی نمی‌دانی خدا می‌بیند؟ برای خدا چقدر ارزش قائلیم؟ الآن اگر اینجا دوربین مدار بسته بگذارند آقایان تلاش می‌کنند که، آن تلاشی که در 26 روز گذشته نکردند الآن تلاش می‌کنند که چُرت نزنند چرا؟ دوربین می‌گیرد بد است، دیگر هر جوری در جلسه نمی‌نشیند چون دوربین می‌گیرد، دوربین خدا را چقدر برای آن ارزش قائلیم؟ او که دوربین ندارد که بعد برود سر مانیتور ببیند چه خبر است او دارد می‌بیند خودش دارد می‌بیند ما در مرأی او هستیم یکی از کسانی که ما را دارد نگاه می‌کند چقدر حرمتش را داریم؟
2. سوره مبارکه توبه آیه 105 (وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ؛ "بگو: «عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را می‌بینند") یعنی به این بندگان من بگو هر کاری می‌خواهید بکنید خدا می‌بیند عمل شما را و رسول هم عمل تو را می‌بیند، مؤمنون هم عمل تو را می‌بینند، مراد از رسول که معلوم است، مراد از مؤمنون هم فقط و فقط دوازده امام معصوم سلام الله علیهم اجمعین هستند، به امام صادق علیه السلام عرض کردند این مؤمنون که می‌گویند همه هستند؟ فرمودند: بعضی از مؤمنون یک دسته جعفری هم، نمی‌شود به آنها سپرد چه چیز را می‌بینند؟ گفتند پس آقا این مؤمنون چه کسانی هستند؟ فرمود: علی و اولاد علی، دوازده وصی و جانشین پیغمبر.
ما در منابع روایی‌مان یک بابی داریم باب عرض عمل، عرض عمل به پیشگاه مقدس، حالا افرادی که عمل به آنها عرضه می‌شود چه کسانی هستند؟ من امروز فقط یک روایت را می‌خوانم، (قال الصادقُ علیه السلام: تُعْرَضُ الْأَعْمَالُ عَلَى رَسُولِ اللهِ (ص) أَعْمَالُ الْعِبَادِ كُل صَبَاحٍ، أَبْرَارِهَا وَ فُجارِهَا فَاحْذَرُوهَا؛ " تمام اعمال بندگان، اعمال نیکوکاران و بدکاران، هر صبح به پیامبر عرضه می شود، پس مراقب باشید") یعنی عمل شما به رسول خدا عرضه می‌شود اعمال همه بندگان هر صبح کسانی که کار خوب انجام می‌دهند و کسانی که کار بد انجام می‌دهند مراقب باشید پیغمبر را، مراقب باشید پیغمبر را، پیغمبر را شرمنده نکنیم جلوی حضرت موسی، پیغمبر را جلوی حضرت ابراهیم شرمنده نکنیم، هر روز نامه عمل امتش بیاید و سرش را بیاندازد پایین و بعد امام استناد کردند به این آیه 105 سوره توبه (و هو قول الله عز و جل وَ قُلِ اعمَلُوا فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ؛ "بگو: «عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را می‌بینند") هر کاری می‌خواهید بکنید، بکنید ولی پیغمبر مراقب عمل شماست. امام صادق علیه السلام فرمود به اینکه اگر در یک جایی، اگر در یک جایی که 100 هزار آدم بود یکی از شماها بهتر بود خودتان را به ما منسوب نکنید، (کونوا زیناً لنا؛ " زینت ما باشید") زینت ما باشید اگر نمی‌توانید زینت باشید این قدر خودتان را به ما منتسب نکنید، بسیار انسانهای سخت گیری هستند این همه آدم اطراف آنها بود یک دانه سلمان شد (سلمانُ منا اهل البیت؛ " سلمان از ما اهل بیت است").
تا بعد ببینیم چه می‌شود، به هر صورت آقاجان کار ما برای آدم شدن می‌گویند سخت است این را شنیدی یا نشنیدی؟ بارک الله، گفت ملا شدن چه آسان آدم شدن چه دشوار نه دیگر کی همچین حرفی می‌زند طرف 40 سال می‌رود درس می‌خواند چه آسان! دست شما درد نکند! ملا شدن چه مشکل آدم شدن محال است یعنی خیلی کار سختی است، برادرها ملا شدن خیلی کار سختی است.





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده