فهرست مطالب سایت

ظهرهای ماه رمضان 97 - جلسه 04

موضوع : موانع رسیدن به حَسنات
تاریخ انتشار : 20 شهریور 1399


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : مسجدحضرت امیر(ع)



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمّینَ یا رَبَّ العالَمینَ
بحث ما در شماتت بود. در شماتت، اظهار لازم است. اظهار یعنی رساندن به طرف مقابل. بنابراین شماتت در تعامل با دیگران است. این به خلاف غیبت است. در غیبت بنا بر اختفا است. شما پشت سر شخص، این کار را انجام می‌دهید. ما دو روایت خواندیم و گفتیم اگر کسی در محضر مؤمن شماتت بکند دو ویژگی پیدا می‌کند. یکی این است که عاقبت به خیر نمی‌شود. معلوم می‌شود که شماتت اهل ایمان، سخت‌تر از شماتت غیر اهل ایمان است. پس شماتت اهل ایمان، موضوعیت بیشتری پیدا می‌کند. برای یکی از دوستان شبهه‌ای پیش آمده بود که می‌شود شماتت در حضور خود شخص نباشد. وقتی که شماتت، اظهار کردن است حتماً در حضور خود شخص است. حضور در محضر مؤمن داریم و محضر غیر مؤمن. به هر حال مسأله شماتت نسبت به هر کسی که باشد از مصادیق سوء خلق است.
ریشه و منشأ شماتت چیست؟ چه می‌شود که انسان یک چنین کاری را انجام می‌دهد؟ سه وجه را مطرح می‌کنند:
وجه اول: خطرناک‌ترینش همین است. می‌گویند گاهی انسان در مصیبت دیگران به خاطر دشمنی اظهار شادی می‌کند. با کسی دشمن است. از او خوشش نمی‌آید. دنبال یک فرصتی است که ضربه بزند. این گزک هم به دستش آمده است و از همین جا استفاده می‌کند. پس گاهی منشأ شماتت، دشمنی است. در این دشمنی، یک سری از افراد در لباس دوست هستند که در زندگی دیگران به دنبال یک نقطه‌ای می‌گردند که بشود به او ضربه زد. این‌هایی که در زندگی دیگران دنبال یک چیزی می‌گردند که ضربه بزنند در حدیث، دو تعبیر راجع به آن‌ها آمده است که هر دو از امام صادق علیه السلام است. پس منشأ شماتت ممکن است عداوت و دشمنی باشد. برخی‌ها در باب دشمنی هستند و در زندگی دیگران سرک می‌کشند تا یک چیزی را پیدا کنند که به وسیله آن بتوانند به او طعنه بزنند و او را شماتت کنند. این آدم‌ها از درِ دوستی وارد می‌شوند. ببینید امام صادق علیه السلام این آدم‌ها را چطور معرفی می‌کنند: أَبْعَدُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللهِ أَنْ يَكُونَ الرَّجُلُ يُوَاخِيَ الرَّجُلَ وَ هُوَ يَحْفَظُ عَلَيْهِ زَلَّاتِهِ لِيُعَيِّرَهُ بِهَا يَوْماً مَا یعنی: دورترین بنده از خدا، آن آدمی است که با دیگران رفاقت می-کند و سرک می‌کشد تا لغزش‌های شخص را پیدا کند و به خاطر بسپارد تا یک روزی علیه او استفاده بکند. این آدم دورترین شخص از خدا است. پس نزدیک‌ترین شخص به شیطان است. دو ولایت وجود دارد. اشخاص یا تحت ولایت وجود نازنین حضرت حق هستند و یا تحت ولایت ابلیس. وقتی از خدا دور باشیم قاعدتاً به آن یکی رسیده‌ایم.
تعبیر دومی هم هست در مورد کسانی که در زندگی دیگران جستجو می‌کنند تا یک نقطه سیاه پیدا کنند تا یک روزی از آن استفاده کنند. بالاخره هر کسی یک لغزشی دارد؛ چون ما معصوم نیستیم. ما معصوم نیستیم. امام علیه السلام می‌فرماید: إِنَّ أَقْرَبَ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ الْكُفْرِ أَنْ يُوَاخِيَ الرَّجُلَ عَلَى الدِّينِ فَيَحْفَظَ عَلَيْهِ عَثَرَاتِهِ وَ يُحْصِيَ عَلَيْهِ زَلَّاتِهِ لِيُعَنِّفَهُ يَوْماً مَا یعنی: نزدیک‌ترین حالت بندگان به کفر... کفر همواره در مقابل ایمان است. کفر یعنی انکار خدا و ایمان یعنی اعتقاد به خدا. می‌فرماید: نزدیک‌ترین حالت بندگان به کفر، این است که شخص از باب دوستی وارد زندگی دیگران شده است تا یک نکته‌ای را پیدا کند و یک روزی علیه او استفاده کند. بنابراین بدترین نوع شماتت، شماتت از روی عداوت و دشمنی است که مترصد است تا یک نقطه منفی پیدا کند. نزدیک‌ترین حالت به کفر است و دورترین حالت از خدا است. هر دو تعبیر در روایت آمده است.
وجه دوم: گاهی منشأ شماتت، خشم است. من هیچ مشکلی با طرف مقابل ندارم؛ ولی ناگهان عصبانی شده‌ام و زخم زبان زده‌ام. این هم همان ثمره را دارد.
وجه سوم: گاهی منشأ شماتت، حسادت است؛ چون شخص به دیگری حسادت می‌کند شماتت هم می‌کند اگر بتواند.
هم حسادت و هم غضب و هم عداوت، سه خصیصه شیطانی هستند. یعنی کسی که شماتت می‌کند هیچ وجه رحمانی در او وجود ندارد. شاید در باب شماتت نگفته‌اند مثلاً بدتر از زنا است. در باب غیبت گفته-اند؛ ولی در باب شماتت نگفته‌اند. ولی یک امری است که وقتی انسان نگاه می‌کند می‌بیند هیچ منشأ خیرخواهانه‌ای در آن وجود ندارد. یا دشمنی است یا حسادت و یا خشم و غضب. هر سه مورد نهی است. آزار طرف مقابل است. یعنی در واقع شکستن دل او است. پیامبر عظیم الشأن اسلام می‌فرماید: هر کسی برادر مؤمنش را آزار بدهد، چه به زبان و چه به رفتار، به جنگ خدا رفته است. اگر در مورد شماتت نگفته‌اند بدتر از زنا است ولی می‌بینیم جایگاه خوبی هم ندارد. کار بدی است. سخت است. ما نمی‌توانیم بگوییم جایگاهش کجا است؛ ولی جایگاه سختی دارد.
بدترین نوع شماتت، شماتت از روی دشمنی است. در فارسی می‌گوییم: الهی دشمن‌شاد نشوی. الهی کشور ایران که کشور امیر المؤمنین است، دشمن‌شاد نشود. این قدر شماتت دشمنان بد است که دعای حضرت زین العابدین این است: وَ أَعِذْنِي مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ یعنی: پناهم بده از دشمن‌شاد شدن. در دعای دیگر به خداوند عرضه داشته‌اند: وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ یعنی: پناه می‌بریم به تو از شادمانی دشمنان در گرفتاری دوستان. معلوم می‌شود که بسیار سخت است. شماتت دیگران هم کار خوبی نیست. چون بیان نورانی حضرت زین العابدین این است: وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِكَ وَ اعْفُ عَنَّا بِعَفْوِكَ وَ لَا تَنْصِبْنَا فِيهِ لِأَعْيُنِ الشَّامِتِينَ وَ لَا تَبْسُطْ عَلَيْنَا فِيهِ أَلْسُنَ الطَّاعِنِينَ یعنی: به پرده‌پوشی خودت من را مخفی بدار. به عفو خودت از لغزش‌های من درگذر و گرفتاری‌های من را در مقابل چشمان اهل شماتت قرار نده و آن‌ها را با زبانشان بر من مسلط نکن. یعنی اگر گرفتاری‌ای هم دارم نگذار به چشم آن‌ها بیاید. این برای رفقا است. دشمن که جای خود دارد.
سعدی نقل می‌کند که یک پدری ورشکست شد. به پسرش گفت: این ورشکستگی و نقصان مال را در جایی ذکر نکن. گفت: دستور شما حتماً اجرا می‌شود. چون امر شما است حتماً این کار را نمی‌کنم؛ اما به من بگو چرا باید این کار را بکنم و این مسأله را در جایی نقل نکنم؟ گفت: برای اینکه اندوه دو برابر نشود؛ نقصان مال و شماتت همسایه. یعنی یک طرف پولمان از دست رفته است و یک طرف هم باید غر و لند دیگران را بشنویم. نقل نکن.
قهرمان تحمل شماتت، وجود نازنین پیامبر الهی حضرت ایوب سلام الله علیه است. ایوب پیامبر، در بین انبیاء به صبر معروف است و شما در ضرب المثل فارسی می‌گویید صبر ایوب. منتها ما در کجا می‌گوییم؟ می‌گوییم به تو پول قرض نمی‌دهم؛ چون نه پول یوسف را دارم و نه عمر نوح را دارم و نه صبر ایوب را. یعنی کلاً از صف انبیاء خارج هستم. هیچ دلیلی ندارد که به انبیاء تأسی کنم. یک زمانی در مغازه‌ها این را می‌نوشتند. الان بدون اینکه بنویسند همین کار را می‌کنند. آن وقت برادر دینی شما برای اینکه بتواند کارش را انجام بدهد گرفتار ربا می‌شود. آن وقت شما می‌گویید نمی‌دانم چرا خمسم را هم می‌دهم؛ ولی گرفتار هستم. گرفتار هستی چون از کار مردم گره‌گشایی نکرده‌ای. کاسه چه کنم چه کنم به همین خاطر به دستت هست. من شماتت نکردم. گاهی اوقات انسان اظهار آسیب می‌کند؛ ولی اظهار شادمانی نکرده است. چون اظهار شادمانی نیست، شماتت هم نیست. بیان علت است. من می‌گویم علت کاسه چه کنم چه کنم همین است. هزار رکعت نماز حاضریم بخوانیم. مؤونه‌ای ندارد. با یک لیوان آب وضو می‌گیریم و زیر کولر هستیم. هزار رکعت که چیزی نیست. دو هزار رکعت هم می‌خوانیم. اگر توانستید از پولتان بگذرید. کار سختی است. کسانی که می‌خواهند ثلث بدهند هم برای بعد از مرگ وصیت می‌کنند که خودشان نباشند و ببینند چه می‌شود. سخت است. کار سخت است.
قهرمان صبوری، جناب ایوب است. داستانش را گوش بدهد و ببینید ایوب نبی در کجا بُرید. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: اُبْتُلِيَ أَيُّوبُ سَبْعَ سِنِينَ بِلَا ذَنْبٍ. اگر آدم علیه السلام از یک امتیازی محروم شد دلیلش ترک اولی بود. برخی انبیاء دیگر هم که یک محرومیت‌هایی پیدا کردند به خاطر ترک اولی بود که در زندگیشان بود. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: جناب ایوب ترک اولی هم نداشت. اصلاً ایوب چوب شکرگزاری‌اش را خورد. اولاً جناب ایشان پیغمبر است. انسان وقتی می‌خواهد نسب را ذکر کند لذت می‌برد که این نسب‌ها را ذکر کند. نوه پیغمبر بوده است. او نوه جناب لوط علیه السلام بوده است. داماد یک پیامبر بوده است. او داماد جناب یوسف علیه السلام بوده است. خودش پیامبر بوده است. نوه پیامبر بوده است. داماد پیامبر بوده است. هفت اولاد داشته است. اگر هر کدام ده درصد هم به پدربزرگشان رفته باشند قشنگ بوده‌اند. ثروتش هم بی حساب و کتاب بوده است. هم اموالش زیاد است هم انبارش پر ذخیره است هم املاکش گسترده است. شکرگزار بود. این همه باعث نشده بود که از خدا غافل شود. همه این‌ها را داشت؛ اما مقام شکرگزاری-اش بالاتر از همه بود.
شیطان به خدا عرض کرد: می‌دانی چرا او شکرگزار است؟ به خاطر اینکه همه چیزش درست است. بگذار همه چیز خراب شود تا ببینی شکر نمی‌کند. حادثه‌ای که برای جناب ایوب پیش آمد این بود که اولادش را از دست داد. داغ اولاد دید. اموالش را از دست داد. انبار و ذخایر را هم از دست داد. املاک را هم از دست داد. ولی قرآن می‌فرماید: (إِنَّهُ أَوَّابٌ) یعنی: او از درِ خانه ما به جای دیگری نرفت. یعنی حالت ثروت با حالت ورشکستگی در عبادت و بندگی برای او هیچ تفاوتی ایجاد نکرد. قرآن این را گفته است. او رجوع‌کننده به ما بود. شکر او ترک نشد. شیطان گفت: خدایا! من را بر سلامتی او نیز مسلط کن. بگذار جانش هم در خطر باشد تا ببینیم چه می‌شود. مریض شد. به نحوی مریض شد که همه همسایه‌ها ترسیدند که این بیماری مسری باشد. از او فرار می‌کردند. باز هم او شکرگزار بود. او دست از خدا برنداشت. رجوع‌کننده به خدا بود. مردم ماسک می‌زدند و به دیدن او می‌رفتند. می‌گفتند: چه کردی؟ چه گناهی کردی که این همه بر سرت آمده است؟ اگر آدم‌ها زبانشان را ببندند کسی نمی‌گوید لال هستند. گاهی اوقات لال بودن از حرف زدن بسیار بهتر است. گاهی اوقات لال بودن از حرف زدن بهتر است.
امام صادق علیه السلام می‌فرماید: إِنَّ اللهَ‏ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ابْتَلَى أَيُّوبَ بِلَا ذَنْبٍ فَصَبَرَ حَتَّى عُيِّرَ وَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَا يَصْبِرُونَ عَلَى التَّعْيِيرِ یعنی: خداوند ایوب را گرفتار کرد. مصیبت‌زده کرد. فرزندانش از دار دنیا رفتند. کشاورزی‌اش از بین رفت. دامداری‌اش از بین رفت. ذخایرش از بین رفتند. اما او صبر کرد. هفت سال صبر کرد. یک روز و دو روز نبوده است. صبر کرد تا اینکه به او زخم زبان زدند. تا این را گفتند در سوره مبارکه انبیاء آیات 83 و 84 زبانحال او است: (وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى‏ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ 83) یعنی: او خدا را صدا زد و گفت: بس است. یک زخم زبان، توان پیغمبر خدا را گرفت. بس است. تو رحم‌کننده هستی. به من رحم کن. چقدر دلش سوخته بود که این را گفت. با شماتت دلش سوخت، نه با از دست دادن هفت اولاد. نه با از دست دادن اموال. با زبان من و تو، توان پیغمبر خدا از دست رفت. خدا هم دید چقدر دل ایوب سوخته است. (فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ) یعنی: او را اجابت کردیم. معطل نکرد. فوراً اجابت کرد. درد و رنج او را برطرف کردیم. یعنی آن کسی که شماتت می‌شود به قدری دلش می‌سوزد که به خدا نزدیک می‌شود. بترسید از اینکه با شماتتان دل کسی را بشکانید که اگر آه بکشد بیچاره هستید. اگر به فکر او نیستید به فکر خودتان باشید. دهانتان را ببندید. چه اشکالی دارد؟
ایوب صبر کرد. صبر زیبایی داشت. خدا برای او جبران کرد. چگونه جبران کرد؟ (وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى‏ لِلْعابِدينَ 84) یعنی: فرزندانش را به او برگرداندیم؛ فرزندانی که مرده بودند. خدا می‌تواند این کار را بکند یا نمی‌تواند؟ در عالم رجعت هم همین اتفاق می‌افتد. مرده‌ها بر می‌گردند. برای عزیر پیغمبر همین اتفاق افتاد. معجزه عیسای پیغمبر همین بود. خود خدا نمی‌تواند مرده‌ها را برگرداند؟ قطعاً می‌تواند. او همان کسی است که بدون استخوان خلق کرده است. روز اول که خلق می‌کرد استخوانی نبود. الان می-خواهد خلقت را برگرداند. چه کسی می‌خواهد اشکال کند؟ همه را برگرداند. اولاد بیشتری هم به او داد. از باب رحمت ما بر یک دل‌شکسته بود و اینکه عابدین بدانند باید چه کنند. تا زمانی که همه چیز خوب است شکرگزار هستند. تا قبل از قطعنامه 598 همه چیز خوب بود. به محض اینکه قطعنامه امضاء شد همه چیز بد شد. می‌خواهد بگوید اگر هم می‌خواهی عبادت کنی مانند ایوب عبادت کن.
دل شکستن بسیار بد است. یکی از راه‌های دل شکستن، شماتت است. اَللّهُمَّ إِنّي أعُوذُ بِكَ مِن غَلَبَةِ العَدُوِّ وَ شَمَاتَةِ الأعدَاءِ. شماتت بد است. این را پیامبر فرموده بود. ایوب خوب شد. اوضاعش درست شد. از او سؤال کردند کدام مصیبت از همه بدتر بود؟ گفت: زخم زبان، نه داغ اولاد. گفت: زخم زبان از همه بدتر بود. ایوب که یک مرد بود و در یک فضای عالی به نام بعثت به سر می‌برد. رجاله‌ها دور او نبودند. مریدانش دور او بودند. ببینید خاتون دو عالم حضرت زینب کبری سلام الله علیها در مجلس رجاله‌ها قرار دارد. آن نامرد به ایشان عرض کرد: کَیفَ رَأیتِ فِعلَ اللهِ بِأَخیکِ وَ بِأَهلِ بَیتِکِ؟ یعنی: کار خدا با برادر و خاندانت را چگونه دیدی؟ حضرت دو جواب دادند. جواب اولشان این بود: مَا رَأَیتُ إِلّا جَمیلاً. ایوب بُرید. او پیغمبر بود. وجود نازنین حضرت زنیب کبری که پیغمبر نبود. بلافاصله فرمود: ثَکَلَتکَ أُمُّکَ. این یعنی اینکه نمی‌شود شماتت را تحمل کرد. شماتت نکنید. شماتت نکنید. مرگ خودت را جلو نینداز. دل می‌شکند. یک آه می‌گوید و دودمانت به باد می‌رود. این یکی از موانع رسیدن به حسنات است.
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلَامُ اللهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لَا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُم السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَى أَولَادِ الحُسَینِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللهِ».





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده