فهرست مطالب سایت

ظهرهای ماه رمضان 97 - جلسه 09

موضوع : موانع رسیدن به حَسنات
تاریخ انتشار : 20 شهریور 1399


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : مسجدحضرت امیر(ع)



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه مُحَمَّدٍ وَ عَلی عِترَتِهِ الطّاهِرینَ وَ اللَّعنُ الدائِمُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ مِنَ الآنَ إلی لِقاءِ یَومِ الدّینِ آمّینَ یا رَبَّ العالَمینَ
بحث ما در طعن بود که از آفات زبان است و از موانع رسیدن به حسنات است و تعریفش را به این مضمون گفتیم که عیب دیگران را به رُخشان کشیدن. تفاوتش با غیبت این بود که در غیبت، عیب را پشت سر می‌گویند و در طعن، عیب را در مقابل می‌گویند. تفاوتش هم با شماتت این بود که در شماتت شما عیب دیگران را می‌گفتید؛ منتها عیب را در مصیبت طرف مقابل می‌گفتید. در اینجا هیچ گرفتاری‌ای برای طرف مقابل نیست. ریشه این دو با هم متفاوت است. انسان در شماتت، یک نحوه عداوت با طرف مقابل دارد. وقتی گرفتار که می‌شود انسان خوشحال می‌شود و این گرفتاری و خوشحالی را نقل می‌کند؛ اما در طعن، ریشه‌اش تکبر است. باید طرف مقابل را به یک شکلی از آن جایگاه اجتماعی‌اش پایین بیاورد.
در قرآن و تعالیم دینی به ما دستور می‌دهند که عیب دیگران را نگویید. تا اینجا هر چه گفتیم مذمت طعن بود. حتی عیب‌جویی هم گفته‌اند نکنید. یعنی چراغ قوه به دست نگیرید و در زندگی مردم جستجو کنید تا ببینید کجای زندگی آن‌ها یک کاستی وجود دارد و این کاستی را می‌شود در یک جایی دستاویز انجام داد و علیه او استفاده کرد. بیان حضرت حق در سوره مبارکه حجرات آیه 12 این است: (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ... وَ لا تَجَسَّسُوا) یعنی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! برای دیگران، عیب‌یاب نداشته باشید. پس نه تجسس کنید و نه این عیب را به رخ دیگران بکشید. در مقابل باید چه کرد؟ وجود نازنین حضرت امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: إِنَّهُ مَنْ نَظَرَ فِي عَيْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ یعنی: کسی که مشغول عیب خودش باشد از دیگران منصرف می‌شود.
به این مناسبت، این قطعه به نظرم مناسب است. می‌گویند در هندوستان در یکی از شهرهایش در مقابل هم دو سکو قرار داده‌اند و دو مجسمه ساخته‌اند. یک مجسمه در غایت زیبایی است. یعنی هنرمند هر چه که از دستش بر می‌آمده است که این مجسمه آدمیزاد را زیبا خلق کند، انجام داده است و کم نگذاشته است. برای مزید کار هم یک خالی را در کنار لب این مجسمه قرار داده است. در مقابل این مجسمه در روی سکوی دوم، یک چیزی ساخته است که از نظر زشتی، ضرب المثل است. چشمای لنگه به لنگه و لب و دهان آویزان و شاخ کرگدن و صورت آبله‌دار درست کرده است. در آن منطقه اگر بخواهند بگویند کسی زشت است به آن مجسمه تشبیه می‌کنند. لطافتی که مجسمه‌ساز به خرج داده است این است که برای این مجسمه زشت، یک دست هم قرار داده است که به طرف مجسمه مقابل اشاره می‌کند و زیر آن یک خط مطلب نوشته است: هان! تو چقدر زشت هستی و علامت زشتی تو، همان خالی است که داری. مردم زیر آن می‌نویسند که این، حقیقت انسان است. او خودش را نمی‌بیند که شاخ کرگدن دارد. نمی‌بیند که لب و دهانش آویزان است. از آن آدم همان چیزی را عیب می‌بیند که دیگران، خال مه‌رویان می‌دانند. این، زبان‌حال انسان است که شاخ کرگدن در سر خودش را نمی‌بیند؛ ولی خال به این کوچکی را در صورت طرف مقابل دید که دلالت بر زشتی هم ندارد.
به ما گفته‌اند به عیوب خودتان مشغول باشید که شاخ کرگدن را حتماً پیدا می‌کنید. تردید نکنید که حتماً پیدا می‌کنید. ما تردید نکنیم. آن‌هایی که بیرون هستند اصلاً با ما نیستند. یک قدری در خودمان جستجو کنیم که حتماً شاخ کرگدن حتماً پیدا می‌شود. گاهی اوقات کار آدمیزاد به جایی می‌رسد که عینکی که روی چشمش است را پیدا نمی‌کند. تو مثلاً می‌گویی شاخ را پیدا نمی‌کنی. پیدا خواهی کرد. فقط بگرد. ما چراغ قوه گرفته‌ایم و دیگران را نگاه می‌کنیم که چه دارند. این، اشکال است.
عواقب طعن را تقریباً عرض کردیم که نظیر همان چیزی است که در شماتت گذشت. معمولاً روایاتش را در یک جا بیان می‌کنند. گاهی با عنوان شماتت بیان می‌کنند و گاهی با عنوان طعن بیان می‌کنند. آن‌هایی هم که مترجم هستند یا می‌خواهند تفسیر کنند حرف‌هایشان در یک مایه است. گاهی به شماتت ترجمه می‌کنند و گاهی به طعن. دو سه روایت در مورد طعن بخوانیم:
از امام باقر علیه السلام نقل شده است: مَا مِنْ إِنْسَانٍ يَطْعُنُ فِي عَيْنِ مُؤْمِنٍ إِلَّا مَاتَ بِشَرِّ یعنی: هیچ آدمیزادی نیست که در حضور یک اهل ایمان او را طعن بزند. یعنی عیبش را بگوید؛ مگر اینکه مرگ بدی داشته باشد. مرحوم محدث عالی‌مقام جناب مجلسی رحمة الله علیه می‌فرماید: مرگ بد نسبت به دنیا این است که مثلاً جنازه‌اش پیدا نشود و بعد از سه چهار روز از بوی گندش بفهند که مرده است. این مرگ بدی است که نسبت به دنیا است. مرگ بد نسبت به آخرت این است که انسان در حالی بمیرد که گناهانش به گردنش هستند و تؤبه نکرده است. این مرگ بدی است. آدمی که طعنه می‌زند ممکن است بدون تؤبه از دار دنیا برود مگر اینکه دست خدا به همراهش باشد. بنابراین چراغ قوه به دست نگیرید و عیب دیگران را جستجو نکن. اگر هم عیبی از کسی را خبردار شدید بدانید که آن، یک خصیصه شخصی است و آن را بیان نکنید. اگر بیانش کنید مرگ بد در انتظارتان خواهد بود.
عاقبت دومی که بیان می‌کنند این است که می‌گویند آدمی که اهل طعنه زدن و زخم زبان زدن است، بوی بهشت را استشمام نمی‌کند. وقتی می‌گویند بوی بهشت را استشمام نمی‌کند یعنی اینکه نماز دارد. روزه دارد. حج دارد. خمس دارد. پس این باید به طرف بهشت باشد؛ اما چون در پرونده‌اش طعنه به دیگران وجود دارد بوی بهشت را هم استشمام نمی‌کند، در حالی که معصوم صلوات الله و سلامه علیه می‌فرماید: إِنَّ رِيحَهَا لَيُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ یعنی: بوی بهشت از فاصله‌ای که طی کردنش پانصد سال طول می‌کشد به مشام می‌رسد. ببینید انسان باید چقدر از بهشت محروم باشد که نه اصلش را ببیند و نه بویش را بشنود.
آخرین عاقبت سوئی که در باب طعن وجود دارد، این است که کسی که به دیگران طعنه می‌زند ملعون است. الان شما می‌گویید ملعون است دیگر؛ چیز خاصی که نیست. بعضی از مواقع ما عمق کلمات را نمی‌دانیم که چیست. شخصی خدمت مرحوم آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری رسید. ایشان مرجع تلقید بسیار ارزنده‌ای بود. خدا ایشان و همه عالمان ربانی گذشته ما را غریق رحمت بگرداند. آن شخص، کاسب بود. خدمت ایشان رفت. به ایشان گفت: ما یک جنسی را خریده‌ایم. بازار هم کِشِش آن را دارد. می‌توانیم قیمتش را اضافه کنیم؟ اگر اضافه کردیم درآمد حرام نمی‌شود؟ ایشان فرمودند: حرام نیست؛ فقط بی انصافی است. این شخص هم با خودش گفته بود خدا را شکر که حرام نیست؛ فقط بی انصافی است. آیت الله خوانساری دیدند که این شخص اصلاً متوجه نشد ایشان چه گفتند. داشت از در بیرون می‌رفت. صدایش زدند و فرمودند: آن‌هایی هم که امام حسین را کشتند بی انصافی کردند. فهمیدید معنای بی انصافی چیست؟
مصداق دیگرش همین است. می‌گوید: کسی که به دیگران طعنه می‌زند ملعون است. می‌گویید: فقط ملعون است. چیزی نمی‌شود. ملعون یعنی دور از رحمت خدا. اگر بیان حدیث را فهمیده باشیم که چیست، که نمی‌فهمیم؛ چون خدا بی نهایت است و نمی‌شود برای بی نهایت، عدد درست است. یکی از معصومین سلام الله علیهم اجمعین فرمودند: رحمت خدا، صد جزء است. یکی از آن صد جزء در عالم دنیا است. همه عواطف و مهربانی‌هایی هم که از ما صادر می‌شود از آن رحمت، منبعث است. نود و نه موردش در قیامت خواهد بود. انسان‌ها و موجودات ملعون، کسانی هستند که از آن نود و نه جزء، دور هستند. کسی که در قیامت از رحمت محروم باشد می‌خواهد چه کند؟ این آدم، ملعون خواهد بود. کسی که طعنه بزند، ملعون است. فقط شیطان نیست که ملعون است.
معاویه یک شخصی را از شام به کوفه خدمت امیر المؤمنین فرستاده بود که کار قضاوتش را علی ابن ابی طالب انجام دهد. معاویه کم آورده بود. به کوفه فرستاد. امیر المؤمنین قضاوت را انجام دادند و این روایت را فرمودند: لَعَنَ اللهُ قَوْماً يَرْضَوْنَ بِقَضَائِنَا وَ يَطْعَنُونَ عَلَيْنَا فِي دِينِنَا یعنی: خداوند لعنت کند طایفه‌ای را که قضاوت ما را قبول دارند؛ ولی دین ما را طعنه می‌زنند. کسی که طعنه می‌زند به حسب فرمایش حضرت امیر علیه السلام ملعون است. ملعون یعنی دور از رحمت خدا. اگر بنا باشد ما در قیامت به بهشت برویم، به رحمت خدا است. پس اقلاً طعنه نزنیم که از رحمت خدا دور نباشیم و خدا یک بهانه‌ای داشته باشد که ما را به بهشت بفرستد.
پنجمین آفتی که وجود دارد، آفت اهانت و تحقیر کردن است. این را خوب گوش کنید و ببینید به چه کسانی بر می‌گردد. اهانت یعنی به کار بردن بعضی از الفاظ یا رفتار یا نوشتار به جهت کوچک کردن طرف مقابل. به این می‌گویند اهانت. مزد اهانت چیست؟ یک شأنی را کسی دارد و او را از آن شأن پایین می-آورند. کسانی که زیارت عاشورا می‌خوانند این فراز را دیده‌اند: لَعَنَ اللهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمُ الَّتِي رَتَّبَكُمُ اللهُ فِيهَا یعنی: خداوند لعنت کند کسانی را که شما را از آن جایگاهی که خدا برای شما قرار بود پایین آوردند. یعنی یکی از عواقب تحقیر و اهانت، ملعون بودن است. این‌ها چیزهای سختی است که ما متأسفانه در جامعه، بسیار انجام می‌دهیم.
اهانت گاهی با زبان است و گاهی با غیر زبان؛ مثلاً با یک حرکت است. مزدش هم ملعون بودن است. گاهی با نوشتار است یا با تصویری است که می‌کشند. گاهی اهانت، گفتاری است که موجب سبک شدن و پایین آمدن منزلت طرف مقابل می‌شود. یک نفر وارد جلسه می‌شود. فحشش هم نمی‌دهیم. من داد می‌زنم و می‌گویم: بنشین. با عتاب حرف زده‌ام. این لحن من، توهین است. اگر در اینکه بخواهد طرف را تحقیر کند الفاظ رکیک به کار ببرد که هم سبّ است و هم تحقیر. همین بنشین گفتن، تحقیر است. گاهی هم اهانت و تحقیر و توهین دیگران، غیر رفتاری است. شخص در حال صحبت کردن است. شخصی قرآن می‌خواند. این تحقیر است. با موبایلش بازی می‌کند. این تحقیر است. این مثل این است که شما با بنده صحبت کنید و من صورتم را بر گردانم. تحقیر حساب نمی‌شود؟ خیلی هم در مجالس انجام می‌شود.
گاهی اوقات یک کلمه الحمد لله، انسان را جهنمی می‌کند، چه رسد به نماز. یک شخصی به بازار می‌رفت. به او گفتند برخی از مغازه‌های بازار آتش گرفته است. پرسید: مغازه من هم آتش گرفته است؟ گفتند: نه. گفت: الحمد لله رب العالمین. یعنی گور بابای مغازه مردم. گاهی یک الحمد لله، انسان را جهنمی می‌کند. نماز هم اگر به قصد توهین به دیگران باشد انسان را جهنمی می‌کند. قصدش را هم کسی که می‌بیند برداشت می‌کند. کسی که می‌بیند می‌گوید این نماز یا قرائت قرآن یا مکالمه درِ گوشی به چه نیتی اتفاق می‌افتد؟ چون تحقق معنای تحقیر، انتزاعی است. یک وقتی هست که در جلسه از یک عالم سؤال می‌کنند و یک شخصی هم سخنرانی می‌کند. این تحقیر نیست. آن شخصی هم که بالای منبر است می‌فهمد که این تحقیر نیست. اما اینکه دو نفر بنشینند و قصه حسین کرد برای هم بگویند تحقیر است. درست زندگی کردن، بسیار سخت است. بسیار سخت است.
گاهی اوقات توهین و تحقیر و اهانت دیگران به واسطه نوشتار است. به واسطه کاریکاتور است. مثلاً دشمنان حضرت ختمی‌مرتبت، کاریکاتور ایشان را می‌کشند. این در اعماق وجود ما مسلمان‌ها شادی می‌آورد. چرا؟ چون خداوند فرموده است: اگر فکر می‌کنید او پیامبر نیست، استدلال بیاورید. آیه بیاورید. من که گفته‌ام یک سوره یا ده سوره و یا یک کلامی مانند قرآن را بیاورید. آن‌ها نمی‌توانند بیاورند و کاریکاتور می‌کشند. این یعنی نهایت عجز طرف مقابل. توهین هست. نهایت عجز هست و توهین هم هست.
معمولاً ما در مذاکره برجام، یکی از حرف‌هایی که از آمریکایی می‌شنیدیم این بود که همه گزینه‌ها روی میز هست. یکی از آن‌ها گزینه جنگ است. آن‌ها هم طوری طراحی کردند که به این گزینه ختم نشود؛ اما ما در مذاکراتمان با خدا اصلاً به فکر جنگ نیستیم. در مذاکرات با خدا هم گزینه جنگ وجود دارد؛ یکی ربا است و یکی اهانت. هر کسی ربا بخورد و اهانت کند به حضرت حق اعلام جنگ کرده است. پس گزینه جنگ در آنجا با این دو مسأله فعال می‌شود. حواستان را جمع کنید. حواستان را بسیار جمع کنید. حواستان را بسیار جمع کنید که در تعامل با برادر دینی او را تحقیر نکنی که گزینه جنگ با خدا را فعال کرده‌ای.
گاهی انسان‌ها خودشان، خودشان را تحقیر می‌کنند. این نذری گرفتن‌ها را ببینید. چه کار می-کنند! های های برای سید الشهداء گریه کرده است. انسان می‌گوید او با این اشکی که ریخت سلمان فارسی است. از درِ مسجد که می‌خواهد بیرون برود شمر ذی الجوشن می‌شود. هر کاری می‌کند که پنج غذا بگیرد. این تحقیر خودتان است برادرها. نه تکبر داشته باشید که دست در جیبتان بکنید و از کنار غذای سید الشهداء رد شوید و نه اینکه خودتان را تحقیر کنید. من یک زمانی عیدی که می‌دادم می-گفتند: ما مریض داریم. یکی دیگر هم بده. چه زمانی، عیدی، مریض را شفا داده است؟ این تحقیر است. بسیار هم بد است. باید برخی از رفتارهایمان را اصلاح کنیم. هر چند تا غذا بگیری بالاخره تمام می‌شود. روز بعدش چه می‌شود؟ گاهی انسان اسباب تحقیر خودش را فراهم می‌آورد و با این رفتارهایی که انجام می‌دهد شأن و منزلت خودش را پایین می‌آورد.
گاهی انسان به دیگران توهین می‌کند که این دیگران، یک جامعه است. می‌گوید: عرب‌ها اینطور هستند یا ایرانی‌ها اینطور هستند. این را به عنوان یک عیب بیان می‌کند. به آن‌ها اهانت می‌کند. مثلاً آن زن می‌گفت: ژن دروغگویی در ایرانی‌ها هست. خودشان شیطان مجسم هستند؛ ولی به راحتی به دیگران توهین می‌کنند. گاهی هست که شخص، آسیب یک ملت را می‌گوید. این عیبی ندارد. آسیب ملت ایران را گفتن، توهین نیست. مثلاً من همیشه از ملت ایران، یک سؤال دارم: ما بر اساس چه مکانیزمی باید پیشرفت کنیم و چرا باید پیشرفته باشیم در حالی که کار مفید در کشور ما زیر نیم ساعت است و سرانه مطالعه ملت ایران، زیر یک دقیقه است. نه کار می‌کنیم و نه مطالعه می‌کنیم. می‌خواهیم آلمان باشیم؟ (لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى). این توهین به ملت ایران نیست. این، بیان آسیب ملت است. این هیچ وقت توهین نیست. خداوند علی اعلا ملت ایران را طوری قرار داده است که به تنهایی آن قدر نازنین هستند که همه دنیا می‌توانند تولیداتشان را در ایران به مصرف برسانند. ما چرخ اقتصاد فرانسه را راه می‌اندازیم. ما چرخ اقتصاد آلمان را راه می‌اندازیم. چین را یک میلیارد جمعیت دارد راه می‌اندازیم؛ بس که مصرف‌گرا هستیم. این توهین نیست. این، بیان آسیب است. این آسیبی است که در این ملت هست. گاهی اهانت به یک اجتماع است. می‌گوییم عرب‌ها فلان طور هستند. ایرانی‌ها فلان طور هستند.
برای تحقق اهانت باید دو ویژگی باشد:
1. اهانت، نسبی است.
2. اهانت، انتزاعی است.
در جلسه بعد توضیح خواهم داد.
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلَامُ اللهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لَا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُم السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَى أَولَادِ الحُسَینِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللهِ».





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده