فهرست مطالب سایت

ظهرهای ماه مبارک رمضان 95 - جلسه 10

موضوع : نًفس
تاریخ انتشار : 24 شهریور 1399


سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی
مکان : مسجدحضرت امیر(ع)



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

بسم الله الرحمن الرحیم
و بعد بحثی را که در ایام داشتیم پیرامون نفس بود رسید به این مبحث که بیان کردیم نحوه دشمنی نفس را، نفس در همه‌ی مراتبش دشمن است و لو نفس مطمئنه باشد، دلیلش هم همین ادعیه‌ای است که ما داریم و مشهورترین آن (إلهی لاتَکِلْنی إلی نَفْسی طَرْفَةَ عَیْنٍ أبداً؛ "پروردگار من، مرا لحظه ای اگرچه به اندازه یک چشم برهم زدن باشد به نفسم واگذار مکن") این را معصوم بیان می‌کند که در مقام نفس مطمئنه است، نفس در آن مرتبه هم خطرناک است منتها نوع دشمنی متفاوت است، آنجا ایجاد غرور می‌کند، ایجاد عُجب می‌کند لذا سالک باید در آن مرتبه هم مراقب نفس باشد بنابراین بحث نحوه‌ی دشمنی‌های نفس بسیار مهم است اگر آدم این نحوه دشمنی را بداند راه علاج آسان‌تر است، می‌داند بالاخره باید با کجا، از کجا شروع بکند. چهار مسأله را بیان کردیم.
پنجمین طریق: ظهور بی‌نهایت طلبی نفس است. نفس انسان در واقع برای خواسته‌هایش سقف معین ندارد به اصطلاح حکماء می‌گویند: نفس در سیرش چه سیر صعودی باشد چه سیر نزولی باشد حد یَقِف ندارد، بی‌نهایت طلب است. دلیل این بی‌نهایت طلبی این است که اصلاً ساختارش همین‌طور است، خدا آن را این‌جوری خلق کرده است. در بیان خلقت در سوره معارج آیه 19 می فرماید: (إِن الإنسانَ خُلِقَ هَلُوعًا؛ "به یقین انسان حریص و کم‌طاقت آفریده شده است") خداوند انسان را بی‌نهایت طلب خلق کرده منتها این بی‌نهایت طلبی را باید به آن جهت بدهی، اگر جهت ندهی انسان را به درد سر و گرفتاری می‌کشاند. وجود نازنین حضرت امیر علیه السلام می‌فرماید: (إِقْمَعُوا هِذِه النفُوسَ فَإنهَا طَلِقَةٌ إِنْ تُطیعُوهَا تَنزِعُ بِکُم إلی شَر غَایَةٍ؛ "این نفس‌ها را مهارش کنید که افسار گسیخته هستند، لجام گسیخته هستند و خودسر هستند رها هستند، محدودیت ندارند اگر اینها را در آن بی‌نهایت طلبی اطاعت کنید شما را به بدترین پرتگاه‌ها می‌اندازد"( پس باید مسأله بی‌نهایت طلبی‌اش را چکار کرد؟ مهار کرد.
بی‌نهایت طلبی نفس همان مسأله حرص است. این حرص در دنیا اگر قرار بگیرد، انسان در مسیر دنیا حریص بشود یا در مسیر معنویت حریص بشود؟ این دو تا مسیر است اما آقا امام باقر علیه السلام یک تنظیر بسیار خوشگل و زیبا در باب حرص دارند که چه جوری حرص، آدم را بدبخت می‌کند (مَثَلُ الْحَریصِ عَلَی الدنیا ) پس بی‌نهایت طلبی در زمره‌ی دنیا مذموم است و إلا اگر در مسأله رشد معنوی باشد که اشکال ندارد لذا حضرت باقر می‌فرماید: (مَثَلُ الْحَریصِ عَلَی الدنیا مَثَلُ دُودَةِ القَز كُلمَا ازْدَادَت مِنَ القَز عَلَى نَفْسِهَا لَفاً كَانَ أَبْعَدَ لَهَا مِنَ الْخُرُوجِ حَتى تَمُوتَ غَماً؛ " شخص حريص بر دنيا مانند كرم ابريشم است كه هر چه بيشتر ابريشم بر خود مي پيچيد راه خروجش دورتر و بسته تر مي گردد تا اينكه بميرد") یعنی آدم حریص بر دنیا مثالش مثال کِرم ابریشم است چقدر زیبا می‌فرماید به این که آدم حریص به دنیا مثل کرم ابریشم می‌ماند، کرم ابریشم هر چه بیشتر ابریشم می‌تند و آن پیله را ضخیم‌تر می‌کند راه خروج خودش را چکار می‌کند؟ بعیدتر می‌کند، هر چه آن پیله ضخیم‌تر امکان خروج این موجود از آن پیله بعیدتر بعد می‌فرماید: تا این که در واقع چاره‌ای جز مرگ آنجا وجود ندارد. آدم حریص در دنیا هر چه بیشتر حرص بزند مانند آن کرم ابریشمی است که بیشتر دور خودش را چکار کرده؟ تنیده است. نجاتش خیلی سخت می‌شود حتی حضرت می‌فرماید نجات هم پیدا نمی‌کند از بین می‌رود، این خیلی مثال زیبایی است در ضرب المثل فارسی هم می‌گویند: دنیا مثل آب شور می‌ماند هرچه بیشتر بخوریم چی می‌شویم؟ خوب است ما این اعترافات را داریم و دست از سر دنیا بر نمی‌داریم دیگر حالا اگر اینها را نمی‌دانستیم چکار می‌کردیم؟ خیلی وضع ما خراب است. می‌دانیم که داریم چکار می‌کنیم ولی آن کار را با نهایت شجاعت انجام می‌دهیم. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرماید: (لاتُدْخِلَن فِی مَشْوِرَتِکَ حَریصاً یُزینُ لَکَ الشَرهَ بِالْجَوْرِ؛ "انسان حريص را در مشورت كردن دخالت نده, كه حرص را با ستمكارى در نظرت زينت مى دهد") یعنی با آدم حریص هرگز مشورت نکن چون این آدم تو را به ستم‌گری متمایل می‌کند، ستم و ظلم را برای تو زینت می‌دهد. آدم حریص می‌خواهد دنیا را به دست بیاورد ولی همه دنیا مال او نیست مال دیگران است ولی برای بدست آوردنش ناچار باید چکار بکند؟ ظلم کند، ظلم بکند پس یکی از دشمنی‌های نفس ظهور بی‌نهایت طلبی است یعنی همان صفت حرص.
این قطعه شنیدنی است هارون الرشید خلیفه عباسی تاریخ توفی‌اش 170 هجری است پیامبر ما سال 11 هجری از دار دنیا رفته، این آدم حکم کرد به افراد دربارش که بروید یک کسی را پیدا بکنید که این آدم خودش مستقیم از پیغمبر روایت شنیده باشد، آدم‌های زورگو حرف‌هاشان این جوری است، سال 11 هجری پیغمبر رحلت کردند، سال 170 هارون الرشید از دنیا رفته، 170 از 11 کم بکنیم چقدر می‌شود؟ خیلی می‌شود، باید یک آدمی را پیدا کرد بالغ بر 150، 160 سال عمرش باشد، مشاعرش سر کار باشد، پیغمبر را دیده باشد و از پیغمبر روایت شنیده باشد، یک آدم خودخواه، یک همچین چیزی را می‌خواهد، خودش از پیغمبر روایت شنیده باشد نه این که بگوید من کسی را دیدم که از پیغمبر شنیده باشد، ولی از جایی که جوینده همواره یابنده است بالاخره یکی را پیدا کردند، به او خبر دادند که ما یک همچین کسی را پیدا کردیم خیلی خوشحال شد، خواستند که شرفیاب بشوند به اهل قصرش گفت: نه امروز نیایند، فردا بیایند، قصر را تزیین کرد مقامات لشکری و کشوری و امنیتی و نظامی، اَشراف، علما همه را دعوت کرد بالاخره یک کسی را پیدا کرده که مستقیم از پیغمبر روایت شنیده، دعوتش کردند آمد به موقع رسید، موعود رسید این هم آمد یک پیرمردی را سوار یک چرخ کرده بودند و روی آن پرده انداخته بودند که نه آفتاب از بین ببرد او را و نه مهتاب، جانش به لبش رسیده بود، این را آوردند پیش خلیفه، خلیفه خوش و بش کرد گفت: تو را به خدا تو از پیغمبر خودت روایت شنیدی گفت: آری، گفت: چی بود؟ گفت: من یک بار پیغمبر را بیشتر ندیدم، بچه بودم هفت، هشت، ده سالم بود با بابام رفتیم مدینه، پیغمبر یک خطبه خواندند ضمن آن خطبه این بیان را داشتند، من این عبارت را یادم است حضرت فرمودند: (یَشیبُ ابْنُ آدَمَ وَ یَشِب فیهِ خَصلَتَانِ: اَلْحِرصُ و طولُ الأمَلِ؛ "فرزند آدم پیر میشود و به موازاتی که پیر میشود دوصفت در او جوان میشود: حرص و آرزوی دراز") یعنی آدمی‌زاد پیر می‌شود به موازاتی که پیر می‌شود تمام قوای او مستهلک می‌شود چشمش، گوشش، حالش اصلاً، توانش، غذا خوردنش همه اینها مستهلک می‌شود یک زمانی 8 نان سنگک و 4 تا جعبه تخم مرغ را با هم می‌خورد، پولش را نداشت بخرد حالا که پولش را دارد بخرد اما تخم مرغ چی دارد؟ یک دانه‌اش هم کلسترول دارد، این دار دنیاست همیشه دنیا همین بوده، همیشه دنیا همین بوده ولی حضرت می فرماید که قوای انسان پیر می‌شود اما به موازات این پیری دو چیز جوان می‌شود و نیرومند یکی نیروی حرص یکی طول الأمل، هر چی پیرتر حریص‌تر، هر چی پیرتر دارای آرزوهای طولانی‌تر دیگر پیرمردها نباید بگویند إن‌شاءالله فردا چون ممکن است حداقل برای آنها امکانش خیلی بیشتر است البته امیدواریم که همه عمرشان آن چنان باشد که بتوانند ذخیره خیلی عالی برای آخرت‌شان داشته باشند. یعنی طول عمر همراه با توجه خیلی خوب است، طول عمر با غفلت به درد نمی‌خورد. حضرت فرمودند به این که آدمی‌زاد پیر می‌شود و همه قوای او به ناتوانی است اما در عین حال دو صفت در او جوان و توانمند می‌شود یکی حرص و یکی طول الأمل، خیلی کِیْف کرد و خوشحال شد، خزانه‌دار را صدا زد گفت: یک کیسه زر، 1000 سکه دینار به او بدهید، 1000 سکه دینار یعنی 1000 سکه بهار آزادی آن موقع، طلا، به او بدهید، به او دادند وقتی داشت از قصر می‌رفت بیرون گفت من را برگردانید پیش حاکم، گفت: من از حاکم سؤال دارم، با صدای نحیفش به خلیفه برگشت گفت که این مرحمتی حضرت عالی برای امسال است یا هر ساله است؟ هارون خندید و گفت: (صَدَقَ رَسُولُ اللهِ یَشیبُ ابنُ آدم و یَشِب مَعَهُ خَصلَتانِ: اَلْحِرصُ وَ طُولُ الْاَمَلِ؛ پیغمبر راست فرمود: "فرزند آدم پیر میشود و به موازاتی که پیر میشود دوصفت با او جوان میشود: حرص و آرزوی دراز") خُب تو از این قصر می‌رفتی بیرون من فکر نمی‌کردم با چرخ دستی تا آخرش زنده برسی، تو داری سراغ سال بعد را می‌گیری، حرص است، نحوه دشمنی هم بی‌نهایت طلبی است. در روایت دارد که اگر رودی از نقره و رودی از طلا در اختیار فرزندان آدم بگذارند سراغ سومی را می‌گیرد، آقا تو مصرف بکن اگر تمام شد بعد سراغ سومی را بگیر، نه از الآن سومیش کجاست؟ خُب این هم خصلت پنجم یعنی دشمنی پنجم.
طریق ششم: ظهور لذت طلبی نکوهیده نفس است. ببینید اساس خلقت انسان بر اساس لذت طلبی است. انسان لذت طلب است. اصلاً انسان اصالتاً دنبال رفاه است و از رنج بسیار بدش می‌آید حتی بیمارستان هم که درست می‌کند هتلینگش را چکار می‌کند؟ خیلی می‌خواهند مثلاً فرض کنید که جوجه کباب بدهند، تو تازه از اتاق جراحی آمدی بیرون ولی نه، به قسمت بعد از جراحی بیشتر توجه می‌کند این به خاطر این است که بدش می‌آید، اصالتاً بدش می‌آید، از رنج به شدت گریزان است و به شدت دنبال رفاه است، چرا؟ چون لذت طلب است. لذت طلبی در ساختار انسان یک اصل است، قرآن کریم هم این لذت طلبی را بر آن صحه گذاشته، لذت طلبی بی‌حد و حصر در 2 آیه:
1. سوره مبارکه زخرف آیه 71 (فِیها مَا تَشتَهیهِ الْأنْفُسُ و تَلَذ الأعیُنُ و أنتُم فیها خالِدُون؛ "و در آن (بهشت) آنچه دلها می‌خواهد و چشمها از آن لذت می‌برد موجود است؛ و شما همیشه در آن خواهید ماند!") یعنی در بهشت هر چی که بخواهید هست یعنی هر چی که عشقت است و هر چی که کیف می‌کنی هست این بر اساس آن ساختار لذت طلبی است بعد این لذت طلبی را هم می‌گوید: حد و حصر ندارد تو دیگر در آنجا ابد هستی یعنی آن لذت طلبی بی‌حد و حصر انسان در بهشت إرضاء می‌شود.
2. سوره مبارکه حجر آیه 48 (لایَمَسهُم فیها نَصَبٌ و ما هُم مِنها بِمُخرَجین؛ " هیچ خستگی و تعبی در آنجا به آنها نمی‌رسد، و هیچ گاه از آن اخراج نمی‌گردند!"( یعنی هیچ دردی و خستگی در بهشت وجود ندارد و شما از آنجا خارج نمی‌شوید.
قرآن هر دو را در واقع دارد تاکید می‌کند هم طلب لذت و هم گریزان بودن از درد و رنج لذا می‌گوید آقا این جا که پیدا نمی‌شود ولی آن جا درد و رنج نیست، این جا بی‌خوابی است ولی یکی از لذت‌های انسان خواب است اما یکی از مشکلات ما بی‌خوابی است، یکی از لذت‌های انسان خوردن است ولی یکی از مشکلات انسان خوردن شده الآن، چی بخورد که قندش نرود بالا، کلسترولش نرود بالا، چربی‌ها خراب نشود دیگر خوردن هم در اینجا دیگر لذت ندارد ولی آنجا می‌فرماید که همه لذت است (فِیها مَا تَشتَهیهِ الْأنْفُسُ ؛ "آنچه دلها می‌خواهد") چون ساختار انسان این است اما همین ساختار اگر برسد به یک نوع لذت طلبی نکوهیده این می‌شود دشمن انسان که کار نفس است، لذت طلبی نکوهیده همان دنیا پرستی است. وجود نازنین حضرت امیرالمؤمنین بیان مبارکشان این است که انسان اگر در دنیا چنان غرق بشود که از دنیا لذت ببرد یعنی دنیا برای او بشود هدف، بشود دنیا پرست این آدم‌ها دچار دردسر می‌شوند، حضرت می‌فرماید به این که (مَا مِن مَعْصِیَةِ اللهِ شَیءٌ إلا یَأتی فِی شَهْوَةٍ فَرَحِمَ اللهُ إمْرأً نَزَعَ عَنْ شَهْوَتِهِ وَ قَمَعَ هَوَی نَفْسِه فَإن هِذِه النفسَ أبعَدُ شَیءٍ مَنزِعاً و إنها لاتزالُ تَنزِعُ إلی معصیةٍ فی هوًی؛ "هیچ معصیتی از معاصی خداوند نیست مگر اینکه با شهوتی همراه است.پس، رحمت خداوند بر انسانی که از شهوات خویش باز ایستد و هوای نفس خود را سرکوب کند؛ زیرا که این نفس به سختی از شهوات باز می ایستد و همواره به نافرمانی برخاسته از هوس،گرایش دارد") یعنی هیچ معصیتی از معاصی خداوند نیست مگر این که همراه با لذت باشد خدا رحمت کند کسی را که جلوی این لذت را چکار کند؟ هرکسی، هر کسی زیر این گنبد خضراء بخواهد توبه بکند یک راه بیشتر ندارد، راهش چیست؟ از گناه بدش بیاید. مادامی که انسان از گناه بدش نیاید و گناه ارتکابش برای او لذت باشد بعید ندانید که توبه‌ی او امری است موقت. تا آدم از گناه بدش نیاید یعنی آن لذت را در کنار گناه نبیند موفق نمی‌شود به استمرار در توبه، حالا چکار کنیم که بتوانیم این درک را پیدا بکنیم که از گناه لذت نبریم در بحث‌های توبه آنجا حرف وجود دارد که حالا بحث من نیست، خدا رحمت کند انسانی را که جلوی لذت را بگیرد و هوای نفسش را سرکوب کند می‌فرماید: این نفس به سختی دنبال شهوات و لذات است، به سختی یعنی در به در دنبال این لذت می‌گردد بنابراین در به در دنبال این می‌گردد که یک جوری مسیرش را از صراط منحرف بکند برود لذتش را ببرد بعد اگر من به او امید بدهم که می‌توانی برگردی خُب هزار بار می‌رود، گفت سیگار ترک کردن خیلی کار ساده‌ای است من هزار بار این کار را کردم، توبه‌ی ما هم همین‌طور است خیلی کار ساده‌ای است ما بیش از هزار بار توبه کردیم اما چون درست توبه نکردیم هزار بار توبه می‌کنیم، یک بار توبه کردن درست است، توبه روی مبنایش اگر اتفاق بیافتد درست است تمام است یک بار بیشتر نمی‌خواهد و مبنایش این است که شما از نظر درون از گناه بدت بیاید، تنها راهش همین است و إلا مادامی که انجامش برای ما لذت داشته باشد هزار که هیچ بلکه چند بار؟ تا آخر عمر. آن وقت ببینید چقدر خدا مهربان است می‌گوید اگر هزار بار هم توبه شکستی باز هم بیا، او با ما راه می‌آید اما ما چموشی می‌کنیم، این هم ششمین راه.
هفتمین طریق: نفس بدترین حجاب بین انسان و خداست، بدترین حجاب. خداوند در سوره مبارکه ق آیه 16 می‌فرماید: (وَ نَحنُ أَقْرَبُ إلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ؛ "و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم") من از رگ گردن به شما نزدیک‌ترم، چرا ما این نزدیکی را احساس نمی‌کنیم؟ خداوند در سوره مبارکه بقره آیه 2 وقتی می‌خواهد اهل هدایت را نام ببرد می‌فرماید اینها چند تا کار را باید انجام بدهند اولین کارشان این است (الذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصلَاةَ وَمِما رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ؛"(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند"). نماز بخوانند، روزه بگیرند، انفاق بکنند اما قبل از همه چیست؟ (یؤمنون بالغیب) ما آن ایمان به غیب را نداریم ولی نماز می‌خوانیم به همین دلیل است که نمازهای ما بر حسب عادت است نه بر اساس عبادت، تا آن (یؤمنون بالغیب) درست نشود بقیه درست نمی‌شود. ما از پله دوم نردبان رفتیم بالا حالت معلق قرار گرفتیم، پله اول نرفتیم، چرا ما ایمان به غیب نداریم؟ این یک حجاب است، حجاب یعنی مانع از دریافت عالم ملکوت، هر چیزی که مانع از دریافت عالم ملکوت بشود می‌شود یک حجاب. گاهی دنیا حجاب آدم است، گاهی زن و بچه حجاب آدم است، گاهی غفلت حجاب آدم است، گاهی علم آدم حجاب آدم است، گاهی علم آدم باعث می‌شود که ما آن حالت ارتباط با عالم غیب را پیدا نکنیم. ما نفهمیدیم خدا از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است نفهمیدیم اصلاً توجه به این معنا نداریم به خاطر این که حجاب داریم. آن وقت بین همه حجاب‌ها حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین می‌فرمایند که حجاب نفس از همه بدتر است، بدترین حجاب است. (قال الصادق علیه السلام: لا حِجَابَ أَظْلَمُ وَ أَوْحَشُ بَیْنَ الْعَبْدِ وَ بَیْنَ اللهِ مِنَ النفْسِ وَالْهَوَی؛ " امام صادق (ع) فرمودند: هیچ حجاب و مانعی تاریک‌تر و وحشتناک‌تر در میان بنده و خدا از هوای نفس وجود ندارد") یعنی هیچ حجابی وحشتناک‌تر و ظالمانه‌تر از نفس نیست بین انسان و خدا، هیچ حجابی حتی حجاب علم، حتی حجاب ثروت هیچ کدام به اندازه نفس این کار را نمی‌کنند، چرا؟ چون در سوره مبارکه فرقان آیه 43 و 44 می‌فرماید: حجابی را که نفس ایجاد می‌کند این است که خودش را جای خدا قرار می‌دهد (أَرَأَيْتَ مَنِ اتخَذَ إِلاهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا أَمْ تَحْسَبُ أَن أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَل سَبِيلًا؛ "آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را معبود خود برگزیده است؟! آیا تو می‌توانی او را هدایت کنی (یا به دفاع از او برخیزی)؟! آیا گمان می‌بری بیشتر آنان می‌شنوند یا می‌فهمند؟! آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند") یعنی ندیدی کسی که معبودش شد هوای نفسش، این به خاطر این که نفس حجاب واقع شده و شخص دیگر معبود حقیقی را نمی‌بیند، دیگری را جایگزین می‌کند یعنی می‌شود مشرک به پیغمبرش می‌فرماید: تو دیگر مگر می‌توانی به این آدم کمک بکنی، این آدمی که حجاب بین خدا و خلقش شده است نفس، دیگر کمکش نمی‌شود کرد، فکر می‌کنید که اینها می‌شنوند بیشترشان، یا می‌فهمند حرف‌ها را، نه اینها دیگر مثل چهارپایان هستند بلکه گمراه‌تر از چهارپایان هستند. کسانی که حجاب نفس پیدا کنند دیگر بدتر از این نمی‌شود.
هشتمین طریق : نفس زمینه را برای مسلط کردن شیطان ایجاد می‌کند. یعنی آن موقع می‌شوند دو به یک. چون در دعوا می‌گویید نامردی است چند نفر به یک نفر، آن وقت در گمراهی دو به یک می‌شود، نفس و شیطان دست به دست هم می‌دهند چه پدری در می‌آورند و این شیطان بی‌خود و بی‌جهت مسلط نمی‌شود، زمینه تسلطش را نفس ایجاد می‌کند یعنی اصیل‌ترین دشمن انسان نفس انسان است. (قَالَ علیٌ علیه السلام: إِن نَفْسَکَ لَخَدوعٌ إِنْ تَثِقْ بِهَا یَقْتَدکَ الشیْطانُ إلی إرتِکابِ الْمَحارِم؛ "همانا نفس تو فریب‌کار است اگر به آن اعتماد کنی شیطان تو را به سمت ارتکاب حرام‌ها می‌کشاند") یعنی اعتماد به نفس زمینه ساز تسلط دومین دشمن انسان می‌شود.
بحمدالله و المنه موفق شدم البته طرق دیگری هم هست بین ظاهراً 13 یا 14 تا طریق است ولی همین هشت تا طریق را شما در خانه اگر کس است یکی واقعاً بس است لازم نیست من 11 تا یا 13 تا را بگویم همین 8 تا را ما اصلاح بکنیم خداوند در آیه 7 سوره محمد می فرماید: (إن تَنْصُرُوا اللهَ یَنْصُرکُم؛ "اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند.") خدا بقیه‌اش را درست می‌کند ولی عزم باید داشته باشیم این که بشنویم، این که بنویسیم اما منجر به عمل نشود فایده‌ای نخواهد داشت. به هر صورت شنیدن خیلی بد است چون تا قبل از این که آدم بشنود می‌گوید: خُب نمی‌دانستم، دیگر حالا می‌دانیم و نمی‌توانیم فرار کنیم پس یک راه بیشتر وجود ندارد و آن این که عمل بکنیم إن‌شاءالله.





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده