فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست
بسم الله الرحمن الرحیم
ظلم، یکی از رذایل اخلاقی و مذموم است. ظلم در لغت به معنای قراردادن چیزی در جایگاهی دیگر از جایگاه خودش، ستمکردن، بیداد است.
مصادیق ظلم
خداوند متعال در آیات قرآن کریم، 81 گروه را ظالم و ستمگر نامیده است. بعضی از این افراد و گروهها عبارتند از:
یاریکنندگان ظالمان. [انعام/ ۱۲۹]
کسانی که به خدا دروغ میبندند. [آلعمران/94]
تکذیبکنندگان پیامبران الهی. [آلعمران / 113]
کسانی که از غیرخدا و پیامبر و احکام اسلامی داوری میطلبند. [نور/50]
تهمتزنندگان به پیامبران الهی. [فرقان/8]
انکارکنندگان آیات الهی. [عنکبوت/14]
کسانیکه مرتد میشوند. [آلعمران/86]
قاتلان. [مائده/29]
تجاوزکنندگان از حق و دستورات الهی. [مائده/107]
شهادت دهندگان و قسم خوردگان دروغ. [مائده/107]
تکذیبکنندگان پیامبراسلام و آیات الهی. [انعام/33]
منافقین. [انعام/33]
پیروان مکتب غیرالهی. [ابراهیم/27]
لجاجتکنندگان در برابر حق. [اسراء/82]
کارگزاران طاغوت. [کهف/29]
کسانیکه قانون الهی را زیرپا میگذارند و میشکنند. [انبیاء/11]
کسانیکه از هواوهوس خود پیروی میکنند. [قصص/50]
کسانیکه به دعوت انبیا توجه نمیکنند. [فاطر/37]
منحرفین از راه حق. [شوری/21]
تعدیکنندگان به حق دیگران. [شوری/41]
تحریفکنندگان کتاب الهی و کتمان صفات پیامبر اسلام. [جمعه/7]
خیانتکنندگان در امانات. [احزاب/72]
قاتلان انبیاء. [آلعمران/182]
انواع ظلم
عالمان علم اخلاق ظلم را به سه نوع تقسیم کردهاند:
۱- ظلم به خویشتن
۲- ظلم به مردم و سایر موجودات
۳- ظلم به مکتب و دین
در بین این سه نوع، ظلم به مکتب و دین، بدترین نوع ظلم است.
مردم مسلمان از نظر شرعی وظیفه دارند که در برابر ظلم سکوت نکنند و فرقی هم نمیکند که خودشان مظلوم واقع شدهاند یا دیگری. در هر دو صورت باید برای کوتاه کردن شرّ ظالم بکوشد و تا جایی که امکان دارد از به وظیفه شرعی خود عمل نماید.
در کتاب عیون اخبار الرضا جلد 1 صفحه 237 آمده است که امام رضا (ع) فرمودند: «مَن رَضِیَ شَيئاً كانَ كَمَن أتاهُ وَ لَو أنّ رَجُلاً قُتِلَ بِالمشرقِ فَرَضِیَ بِقَتلِهِ رَجُلٌ فی المَغرِبِ لَكانَ الرّاضی عِندَ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ شَريكُ القاتلِ؛ اگر مردى در مشرق كشته شود و در مغرب كسى به آن راضى باشد،نزد خدا در قتل او شراكت دارد.»
همچنین د رکتاب الخصال جلد 1 صفحه 107 حضرت امیر (ع) میفرمایند: الْعَامِلُ بِالظُّلْمِ وَ الْمُعِینُ عَلَیْهِ وَ الرَّاضِی بِهِ شُرَکَاءُ ثَلَاثَهٌ؛ کسی که ظلم میکند، و کسی که با او همکاری دارد و کسی که بدان رضایت دارد، هرسه در ظلم شریکاند.
خداوند در سوره آلعمران آیه 112 میفرماید: بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللهِ وَيَقْتُلُونَ الأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ؛ آنان همواره به آیات خدا کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند، و این [کفرورزی و کشتن پیامبران] به سبب این است که [خدا را] نافرمانی نمودند و همواره [از حدود الهی] تجاوز میکردند.
در تفسیر عیاشی ذیل این آیه از امام صادق (ع) روایت کرده که حضرت این آیه را قرائت کردند و سپس فرمودند: به خدا سوگند انبیاء را با دست خود نزدند، و با شمشیرهای خود نکشتند، لکن سخنان ایشان را شنیدند، و در نزد نااهلان، آن را فاش کردند، در نتیجه دشمن ایشان را گرفت و کشت، پس مردم کاری کردند که انبیاء هم کشته شدند، و هم تجاوز شدند، و هم گرفتار مصائب گشتند.
ظلم در امت اسلامی
بعد از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) بر خلاف انتصاب الهی امیرالمؤمنین (ع) در روز غدیر، جمعی در سقیفه بنیساعده دور هم آمده و جانشین و خلیفه بعد از پیامبر را از میان خودشان انتخاب نمودند. و بدین ترتیب اولین ظلم به دین و مکتب را بعد از پیامبر (ص) رقم زدند.
در پی حفظ این جانشینی و خلافت، در صدد برآمدند تا از مردم مدینه برای خود بیعت بگیرند. در این میان اهل بیت پیامبر که عزادار و مشغول کمک به امیرالمؤمنین (ع) برای تجهیز ایشان بودند. این تنها گذاشتن و وانهادن پیکر پیامبر (ص) دومین ظلم به دین و مکتب بود.
اهل سقیفه بعد از آنکه با رعب و وحشتی که در جامعه ایجاد کردند از مردم برای خود بیعت گرفتند و بعد از همه سراغ امیرالمؤمنین (ع) آمده و از ایشان خواستند تا با خلیفه دستنشانده سقیفه، بیعت نمایند. اما فکر نمیکردند که حضرت مقابل این ظلمی که به دین روا داشتند ایستاده و مخالفت نموده و احقاق حق میکنند.
زمانی که از بیعت کردن امیرالمؤمنین (ع) با غاصبین خلافت مأیوس شدند، باغ فدک را غصب نموده و به متحصنین در خانه وحی یورش بردند. و بدین ترتیب ظلمهای دیگر را به دین و مکتب نمودند.
اعمالی که اهل سقیفه انجام دادند فقط ظلم به دین نبود بلکه همزمان ظلم به دیگران نیز بود چراکه همگان را از امام منصوب از طرف خداوند و جانشین و وصی برحق پیامبر (ص) محروم ساخته و بدین سبب گمراهی و بازگشت به جاهلیت را رقم زدند همچنانکه سوره مبارکه آلعمران آیه 149 میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ؛ای اهل ایمان! اگر از کافران فرمان برید، شما را به [عقاید و روش های کافرانه] گذشتگانتان بازمی گردانند، در نتیجه زیانکار خواهید شد.»
اینان به خودشان نیز ظلم کردند و با پیروی از هوای نفس خواستند به حکومت و قدرت برسند اما خودشان را به آتش دوزخ گرفتار کردند و حق اهل بیت پیامبر (ص) را ضایع نموده و مسلمین را از خاندان وحی دور ساختند.
اعتراف به ظلم
ابوحامد غزالی از بزرگان و عالمان اهل سنت در کتاب سر العالمین و کشف ما فی الدارین، جلد ۱، صفحه ۱۸ میگوید:
أجمعَ الجَماهیرُ عَلَی مَتنِ الحَدیثِ مَنْ خُطبَتِهِ فی یَومِ غَدیرِخُمّ بِاتّفاقِ الجَمیعِ، وَ هُوَ یَقُولُ (ص): مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ. فَقالَ عُمَرُ: بَخٍّ بَخٍّ لَکَ یا أبَاالحَسَنِ لَقَدْ أصْبَحْتُ مَوْلایَ وَ مَوْلا کُلِّ مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَةٍ. فَهَذا تَسلیمٌ وَ رِضَیً وَ تَحکیمٌ بَعدَ هذا غَلَبَ الهَوَی لِحُبِّ الرّیاسَةِ وَ حَمَلَ عَمودَ الخلافَةِ وَ عقود النُبوَّةِ وَخَفَقانِ الهَوَی فی قَعقَعَةِ الرّایات وَاشْتِباکَ ازدِحامِ الخُیول و فَتحِ الأمْصارِ وَ سَقاهُم کَأسَ الهَوَی فَعادُّوا إلی الخِلافِ الأول: فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ. (آلعمران / 187).
از خطبههای رسول گرامی اسلام (ص) خطبه غدیر خم است که همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمودند: هر کس من مولا و سرپرست او هستم، علی مولا و سرپرست او است. عُمَر پس از این فرمایش رسول خدا (ص) به علی (ع) این گونه تبریک گفت: «تبریک، تبریک، ای ابوالحسن، تو اکنون مولا و رهبر من و هر زن و مرد مؤمن هستی.» این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر (ص) و امامت و رهبری علی (ع) و نشانه رضایتش از انتخاب علی (ع) به رهبری امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روزها، عمر تحت تأثیر هوای نفس و علاقه به ریاست و رهبری خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلی تغییر داد و با لشکر کشیها، برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمینهای دیگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلی هموار کرد و از مصادیق این سخن شد: «فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا؛ پس آن عهد را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهایی ناچیز به دست آوردند، و چه بد معاملهای کردند.»
همانطور که در مصادیق ظالمان در آیات قرآن بیان شد، طبق آیه 129 سوره انعام، یاری دهندگان سقیفه نیز از ظالمان هستند.
یاری دادن به کسی چند نوع دارد؛ گاهی با زبان است، گاهی با عمل است، گاهی با سکوت و گاهی با تأیید رفتاری است.
مردم مدینه با بیعت نمودن با غاصبین در واقع به آنان یاری رساندند.
وقتی هم که حضرت زهرا (س) طی 40 شبانه از مهاجرین و انصار، یاری خواستند تا فرامین الهی و ابلاغ پیامبر (ص) در روز غدیر به سرانجام برسد و احقاق حق کنند، در پاسخ گفتند: آنان زودتر آمدند، اگر علی زودتر آمده بود با او بیعت میکردیم!
این در حالی بود که امیرالمؤمنین (ع) به همراه همسر و فرزندان خود مشغول به تجهیز و تغسیل و تدفین خاتم الأنبیاء (ص) بودند. یعنی انتظار مردم این بود که حضرت این کار را رها نموده و مانند غاصبین خلافت به فکر حکومت ظاهری بودند!
شکایت از امت اسلامی
بعد از همه این ظلمهایی که سقیفه و پیروانش به دین و مردم و خودشان ظلم نمودند، حضرت صدیقه طاهره (س) در خطبه فدک از مردم مدینه شکایت میکنند و میفرمایند:
«ما هذِهِ الْغَمیزَةُ فی حَقّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتی؟ چه شده که در شما نسبت به حق خودم سستی می بینم؟ آیا خوابتان برده در این ظلمی که به من شده؟ آیا چُرتتان گرفته است؟ آیا خوابیدهاید؟»
در خطبه غدیر پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
« مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّی أَدَعُهَا إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِی عَقِبِی إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا أُمِرْتُ بِتَبْلِیغِهِ حُجَّةً عَلَی کلِّ حَاضِرٍ وَ غَائِبٍ وَ عَلَی کلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ یشْهَدْ وُلِدَ أَوْ لَمْ یولَدْ فَلْیبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ؛ ای مردم، همانا من، امامت و وراثت را تا روز قیامت در فرزندانم به جا گذاشتم و قطعاً آن چیزی را که مأمور به ابلاغش بودم، رساندم تا حجت و سندی باشد بر هر حاضر و غائبی و بر هر کسی که شاهد است یا نیست، متولد شده است یا نه؛ پس حاضران به غائبان برسانند و پدران به فرزندان تا روز قیامت بگویند.»
امروز نیز شرایط همان روزهای مدینه پابرجاست. هر کس که به فرمان پیامبر (ص) در روز غدیر عمل نکند کوتاهی در حق ایشان و دین مبین اسلام کرده است و این کوتاهی الزاماً پیروی از مخالفین اهل بیت (ع) نیست بلکه سکوت در برابر ظلمی که به ایشان شده نیز نوعی یاری رساندن به ظالمین و غاصبین است.
بنا بر این نتیجه میگیریم که هنوز شکایت حضرت صدیقه طاهره (ص) از امت اسلام ادامه داشته و طلب یاری در برابر این ظلم وارده دارند. حواسمان باشد که مورد شکایت حضرت واقع نشویم.
واحد پژوهش بنیاد فارِس المؤمنین