فهرست مطالب سایت

مباهله، سند افتخار اهل بیت (ع)

موضوع : بررسی مواجهه پیامبر اسلام با مسیحیان
تاریخ انتشار : 14 شهریور 1397



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

نجران ، آخرین منطقه شمالی یمن و در فاصله 800 کیلومتری جنوب مکه است.
با ظهور قیصر، مردم نجران به حضرت مسیح(ع) ایمان آوردند و به مرور زمان نجران به عنوان یکی از پایگاه‌های مهم مسیحیت در جهان درآمد.


اسقف اعظم و سایر علمای مسیحیت با مطالعه ای که در کتب انبیاء (ع) داشتند به خوبی می دانستند بعد از حضرت عیسی(ع)،  پیامبر خاتم(ص) مبعوث خواهد شد و دستور همه پیامبران آن است که به او ایمان بیاورند و حتی می دانستند که ظهور آن پیامبرنزدیک است. ولی آنان این حقیقت بزرگ را از مردم کتمان می کردند و سعی در بی اطلاعی آنان از پیامهای تورات و انجیل درباره پیامبر(ص) داشتند که ارتباط نجرانیان با قیصر در این جهت گیری بی تأثیر نبود زیرا سالیان سال از سوی او حمایت می شدند.

با بعثت پیامبر(ص) در مکه و رسیدن اخبار ظهور حضرت، اسقفها به خوبی از حقانیت آن حضرت اطلاع داشتند و دقیقا می دانستند که این همان پیامبر موعود است ولی همچنان سعی در کتمان حقیقت داشتند. کم کم هجرت پیامبر(ص) به مدینه پیش آمد و پیرو آن، فتح و پیروزی های پشت سر هم، عظمت اسلام را به گوش همگان رساند. مردم نجران نیز دائماً این اخبار را می شنیدند و بزرگانشان پیگیر این روند بودند.

مکه بر سر راه مدینه تا نجران قرار داشت که هنوز فتح نشده بود و به عنوان سَدّی بین پیامبر(ص) و نجرانیان شمرده می شد. با فتح مکه در سال 8 هجری و تسلیم عرب در برابر اسلام، این سدّ شکسته شد، و این خبر مهم فوراً به نجرانیان رسید. آنان خود را در معرض حمله از سوی مسلمانان یافتند و به محکم کاری قلعه خود پرداختند و به طور جدی راههای مقابله با آنان را مورد تبادل نظر قرار دادند.
این در حالی بود که پشتوانه آنان قیصر روم و پادشاه ایران و نیز پادشاه حبشه بود و نجرانیان برای روز مبادا کمک خواهی از آنان را در نظر گرفته بودند. خبر فرستادن نامه از سوی پیامبر(ص) برای قیصر و کسری دو پادشاه قدرتمند آن روزگار و دعوت آنان به اسلام تمام امیدهای نجرانیان را فرو ریخت. مسلمان شدن نجاشی پادشاه حبشه نیز ضربه دیگری بود که نجرانیان را به کلی از حامیان خود مأیوس کرد.

در اواخر سال 9 هجری دستور الهی برای دعوت مردم نجران به اسلام نازل شد. اهمیت این برنامه از آنجا پیداست که هشتاد و چند آیه از سوره آل عمران برای چنین برنامه ای عظیم بر پیامبر(ص) نازل شد که آن حضرت هر آیه ای را در موقعیت مناسب آن، در طول ماجرای مباهله تلاوت می فرمودند.
در پی دستور الهی، پیامبر(ص) دستور تنظیم نامه ای را دادند که شروع آن پس از نام جلاله پروردگار، با نام مقدس انبیا ادامه می یافت. خطاب نامه به اسقف اعظم نجران و مردم آنجا بود و سه راه را پیش روی آنان گذاشته بود که یا مسلمان شوند، یا جزیه(مالیات اقلیت های مذهبی در مقابل زندگی در بلاد اسلامی و تحت حمایت قرار گرفتن آنها توسط اسلام) را بپذیرند و یا آماده نزاع باشند. حضرت آیه 64 سوره آل عمران را نیز در نامه گنجاندند و مفاهیم دعوت خویش را با آن بیان کردند.

این نامه پس از ماه رمضان سال 9 هجری توسط چهار نفر به سوی نجران فرستاده شد.
اسقف اعظم با مطالعه نامه وحشت کرد و پیش از همه با سه تن از بزرگان اجتماعی و مورد اعتماد نجران مشورت نمود. بعد از آن اسقف چنان صلاح دید که همه مردم نجران را جمع کند و از آنان نظرخواهی کند تا تصمیم نهایی به طور علنی و در حضور مردم و با مشارکت عموم باشد. پس از قرائت نامه پیامبر(ص) برای مردم، دو نظریه پیشنهاد شد که یکی فرستادن افرادی به مدینه برای تحقیق بیشتر و دیگری حرکت به طرف مدینه برای جنگ با پیامبر(ص) بود. اما با پیشنهاد سومی که مطرح شد، اذهان عمومی بر این شد که درباره حقانیت پیامبر(ص) تحقیق شود. پس از تحقیق در کتب آسمانی خود، حقانیت پیامبر ثابت شده و در پی آن 88 نفر از بزرگان نجران که 40 نفر آنان از علمای بزرگ مسیحیت بودند و در کتب آسمانی مهارت کامل داشتند و بقیه از صاحبان فکر و عقل در امور اجتماعی نجران بودند، برای حرکت به سوی مدینه انتخاب شدند که ریاست‌شان با اسقف اعظم بود.
ماجرا با رسیدن نجرانیان به مدینه آغاز شد.

آنان لباسهای فاخری پوشیده و خود را زینت کردند و صلیب آویختند و انگشترهای طلا به دست کرده و با چهره هایی که برای مردم مدینه سابقه نداشت وارد این شهر شدند. پیامبر(ص) آنان را با تکبر و تفاخری که از خودشان نشان می دادند به حضور نپذیرفتند تا لباسهای خود را به جامه های ساده تغییر دادند.
قبل از هر سخنی پیامبر(ص) به انان پیشهناد کردند که سه روز در مدینه تحقیق کنندو اوصاف ایشان را زیر نظر داشته باشند و سپس برای گفتگو درباره نبوت بیایند. با این پیشنهاد، آنان در طول سه روز تماس با یهودیان و نیز مسلمانان به تحقیقات خود پرداختند. روز چهارم برای اعلام نتیجه تحقیق خود و مناظره با حضرت درباره نبوتشان، آمدند. انان نتیجه تحقیقاتشان را مطابقت تمام اوصاف مذکور در کتب آسمانی با خصوصیات حضرت اعلام کردند و در این باره کوچکترین شکی را مطرح نکردند.
تنها نقطه ای که مورد مناظره و بحث قرار گرفت نفی الوهیت از حضرت عیسی(ع) و اثبات مخلوق بودن و بندگی آن حضرت برای خدا بود.


نجرانیان پس از شنیدن سخنان پیامبر(ص) گفتند: ما این را نمی توانیم بپذیریم و حاضریم درباره اثبات حقانیت ادعای خود درباره حضرت عیسی(ع) با تو مباهله کنیم و از خدا بخواهیم که هر کدام از ما دانسته حق را انکار می کند مورد عقوبت و عذاب قرار بگیرد.
حضرت فوراً اعلام آمادگی فرمودند و آیه 61 سوره آل عمران را برای آنان تلاوت فرمودند که دستور به مباهله بود.


نجرانیان از این پاسخ فوری حضرت ترسیدند و تا فردا صبح مهلت خواستند تا درباره اقدام به مباهله مشورت کنند.
پس از مشورت قرار بر این گذاشتند که اگر فردا پیامبر(ص) با اصحاب و لشکر آمد،  دلیل بر باطل بودن اوست زیرا می خواهد عظمت ظاهری خود را به رخ ما بکشد، ولی اگر با نیکان اصحابش و یا اهل بیتش آمد باید ترسید و از اقدام به مباهله پرهیز کرد زیرا به حقانیت خود مطمئن است.
فردا صبح که سیل جمعیت مدینه برای حضور در محل مباهله و پیگیری عاقبت ماجرا جمع شدند، پیامبر(ص) با امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) آمدند و در جایگاه مخصوص مباهله قرار گرفتند. وقتی مسیحیان نجران فهمیدند حضرت با چه کسانی برای مباهله آمده اند، دچار وحشت شدند و یقین کردند که اگر مباهله کنند پاسخ دندان شکنی از سوی خداوند دریافت خواهند کرد. از سوی دیگر آثار عذاب نیز ظاهر شد و هیچ یک از نجرانیان حاضر نبود به نیابت از بقیه برای مباهله پیش رود.

آنان بالاخره در بین خود تصمیم نهایی را گرفتند و به یکدیگر گفتند: اگر خیر دنیا و آخرت را می خواهید مسلمان شوید، و اگر بازگشت بر سر زندگی و عافیت خود را می خواهید با او صلح نمایید، ولی هرگز به مباهله اقدام نکنید.
لذا در اولین قدم یک نفر از آنان که آماده مسلمان شدن بود،  به نمایندگی از بقیه خود را به محل مباهله رساند و پس از اظهار اسلام، پشیمانی آنان از اقدام به مباهله با حضرت را اعلام کرد. سپس بقیه به طرف جایگاه آمدند و بار دیگر به گفتگو نشستند.

پیامبر(ص) ابتدا پیشنهاد پذیرفتن اسلام را مطرح کردند، ولی آنان نپذیرفتند، و چون آنان با وضعیت پیش آمده، از جنگ با پیامبر(ص) به شدت وحشت داشتند و این مطلب را نیز به صراحت اعلام کرده بودند، آنگاه حضرت راه دیگری  را که پذیرفتن جزیه بود پیشنهاد نمودند که در واقع خرید حیات و جان خود به وسیله وجهی بود که با ذلت و خواری می پرداختند. نجرانیان این مسئله را هرگونه که خود حضرت مقدارش را تعیین کنند پذیرفتند.


اینجا بود که جبرئیل نازل شد و پیام آورد که اگر نجرانیان مباهله می کردند خودشان و اهل نجران و همه مسیحیان از بین می رفتند و آنچه داشتند در آتش غضب الهی می سوخت.





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده