فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
عوامل گریز از دین چیست؟ الان که از نظر رهبران آسمانی ما، دین آنقدری ارزش دارد و دستورات متفاوت را برای حفظ دینِ ما و ثبات در دینِ ما و سلامت در دینِ ما دادهاند چطور میشود که یک عدهای از دین گریزان هستند؟ عوامل گریز از دین در این جلسات بررسی خواهد شد که یک بحث کاربردی است. این تحلیل نظام اجتماعی ما خواهد بود إن شاء الله.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید: مَنِ اسْتَحْكَمَتْ لِي فِيهِ خَصْلَةٌ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ احْتَمَلْتُهُ عَلَيْهَا وَ اغْتَفَرْتُ فَقْدَ مَا سِوَاهَا وَ لَا أَغْتَفِرُ فَقْدَ عَقْلٍ وَ لَا دِينٍ لِأَنَّ مُفَارَقَةَ الدِّينِ مُفَارَقَةُ الْأَمْنِ فَلَا يَتَهَنَّأُ بِحَيَاةٍ مَعَ مَخَافَةٍ وَ فَقْدُ الْعَقْلِ فَقْدُ الْحَيَاةِ وَ لَا يُقَاسُ إِلَّا بِالْأَمْوَاتِ کسی که بر یکی از صفات خوب استوار و پابرجا باشد او را میپذیرم و به خاطر نداشتن صفات دیگرِ خوب از سر تقصیرات او میگذرم. اما دو خصلت دینداری و عقل اگر نباشد من نمیبخشم. به خاطر اینکه اگر جامعه از دینداری جدا شد امنیت از بین میرود و اگر امنیت از بین برود ترس است و وحشت است و اضطراب و خوف و زندگی با اضطراب، گوارا نیست. و زندگی بیخردان و زندگی بدون عقل، مقایسه نمیشود مگر با اموات.
یعنی اگر کسی یک خوبی داشته باشد با منِ علی ابن ابی طالب متصل است. یک خوبی داشته باشیم با امام زمان علیه السلام متصل هستیم. پس برویم به دنبال اینکه یک خصلت خوب برای خودمان بسازیم. یکی را داشته باشیم و هزار تا را نداشته باشیم میفرماید تحمل میکنم. و اینکه رفع تمام ناامنیها به واسطه تدیّن است. و تدیّن آرامش میآورد. سکون میآورد. و اگر جامعه عاقل نباشد این جامعه از نظر منِ علی ابن ابی طالب مرده است. اگر کسی دینداری و عقل نداشته باشد ممکن است بخورد و بیاشامد ولی از نظر منِ علی ابن ابی طالب با مردهها مساوی است.
حضرت امیر(ع) در همین روایت دو نکته را بیان میکنند:
نکته اول: اگر میخواهید به آرامش و سکون برسید راه آن، تدیّن است نه قانون. قانون برای انسان سکوت میآورد نه سکون. مانند مادری که فرزندش را از روی اجبار به خاطر قانون به سربازی می فرستد و باید سکوت کند ، ولی آرامش ندارد که نکند اتفاقی برای فرزندش بیفتد. ولی تدیّن سکون و آرامش میآورد. مانند مادری که به دست خودش فرزندش را به جبهه میفرستد و در تمام اعماق وجودش آرامش وجود دارد. چون بحث، بحث تدیّن است. میگوید هر حادثهای هم برای او پیش بیاید با پیامبر محشور میشود. اصلاً ضمانت آرامش در جامعه به واسطه تدیّن است نه قانون. قانون فقط سکوت میآورد نه چیز دیگری. همواره سکوت علامت رضا نیست. اضطراب دارد. تشویش دارد. نهایت قانون همین است. بیشتر از این نیست. اما تدیّن، سکون میآورد.
نکته دوم: قانون چیزی را که میآورد نهایتاً این است که بتواند جلوی جرایم آشکار را بگیرد. ولی جلوی جرایم پنهان را نمیتواند بگیرد. پس قانون بازدارندگی کلی هم ندارد. وقتی زلیخا مهیا میشد که جناب یوسف را برای آن عمل دعوت بکند میدانست که قانون اجازه نمیدهد که زنی که شوهر دارد در مرد دیگری طمع داشته باشد. این را میدانست ولی قانون جلوی او را نگرفت. به همین دلیل شروع کرد به انجام این عمل در پستو و در خفاء. (وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ): درها را بست. لذا وقتی این مسأله لو رفت بلافاصله خودش را برئ الذمه کرد و جناب یوسف را متّهم کرد. قانون نتوانست جلوی زلیخا را بگیرد ولی دین جلوی یوسف را گرفت و هرگز به آن عمل آغشته نشد.
اینها اهمیت دین است. دین آرامش میآورد. سکون میآورد نه سکوت. دین جلوی تمام انواع جرایم چه علنی و چه پنهانی را میگیرد. بنابراین جامعه باید به طرف تدیّن برود. زلیخا همه چیز داشت مگر دین و به گناه مبتلی شد. جناب یوسف هیچ چیزی نداشت. حتی به حسب ظاهر مالک خودش هم نبود. برده دیگری بود. اما دین داشت. به عزّ ت و شرافت رسید. زلیخا با تمام آن امکاناتی که داشت و همسر عزیز مصر بود و چه جلالی داشت و چه ثروتی داشت و چه جلالتی را داشت به حضیض افتاد. دین میتواند جامعه را حفظ بکند.
وقتی که دین اهمیت دارد اولین چیزی که به ما میگویند این است که از دینتان مراقبت کنید. مراقبت از دین امر بسیار بااهمیتی است از نظر رهبران آسمانی ما. چرا؟ چون در دوره ما، که دوره غیبت کبری است بیدین شدن خیلی آسان است و کاری ندارد. دینداری کار سختی است. برای همین به ما دستور میدهند که مراقب دینتان باشید. روایاتی که در باب غیبت کبری میآید نشان میدهد که دینداری کار سختی است. دقت بکنید به چند مورد از این روایات:
1. امام کاظم علیه السلام می فرمایند: إِنَّهُ لَابُدَّ لِصَاحِبِ هذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ حَتّى يَرْجِعَ عَنْ هذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَقُولُ بِهِ، إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ صاحب این امر یعنی صاحب امامت و ولایت ناچار و ناگزیر از یک غیبتی است. این غیبت آنقدر طول میکشد که قائلین به امامت او از امامت امام دست برمیدارند. بعد حضرت میفرماید: این اتفاق باید بیفتد. این غیبت یک امتحان از ناحیه حضرت حق است که خلایق را به واسطه آن امتحان میکند.
یعنی کسانی که قائل به امامت امام هستند میگویند اگر بود میآمد. حالا که نیامده است پس نیست. دشمنان اسلام و پیروان ادیان و مذاهب دیگر این حرف را نمی زنند و اینکه غیبت پدیدهای است برای اینکه امتحان بشویم که ببینیم سر دینمان میایستیم یا نمیایستیم.
2. امام صادق علیه السلام می فرمایند: أَمَا وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ إِمَامُكُمْ سِنِيناً مِنْ دَهْرِكُمْ وَ لَتُمَحَّصُنَّ حَتَّى يُقَالَ مَاتَ قُتِلَ هَلَكَ بِأَيِّ وَادٍ سَلَكَ وَ لَتَدْمَعَنَّ عَلَيْهِ عُيُونُ الْمُؤْمِنِينَ آگاه باشد. به خدا قسم حتما امام شما روزگار متعددی را غیبت خواهد داشت. و شما (قائلین به امامت) مورد آزمایش قرار میگیرید. به جایی میرساند که یک عدهای میگویند او مرده است. کشته شده است در فلان جنگ. در فلان مکان به هلاکت رسید. این خیلی عجیب است که امام میفرماید: یک عده برای او جلسه عزا میگیرند. میگویند مرد. تمام شد.
پس اساسا غیبت حقیقی است و ریزش نیروها در دوران غیبت یک واقعیت اجتناب ناپذیر است و عده ای دردوران غیبت از دین خارج می شوند. پس دینداری در دوره غیبت کبری سخت است.
3. از حضرت جواد در ذیل یک حدیث بسیار طولانی سوال کردند: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! وَ لِمَ سُمِّيَ الْقَائِمَ؟ قَالَ: لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَكْثَرِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ ای پسر رسول خدا! چرا به ایشان میگویند قائم؟ حضرت میفرمایند: به خاطر اینکه قیام میکند بعد از اینکه یاد او از بین میرود و بازگشتن اکثر افرادی که به امامت ایشان قائل بودهاند از دین. افراد ارتداد پیدا میکنند.
یعنی مردم فراموش میکنند که یک چنین شخصی باید بیاید. در حالیکه به ما گفتهاند در دوره غیبت کبری وظیفه شما انتظار است. اصلا یاد او هم از بین میرود.
تا اینجا معلوم شد که دینداری در دوره غیبت کبری سخت است. سختی آن به چه دلیل است؟ به این خاطر است که انسان ناخودآگاه بیدین میشود. روایتی را امام باقر علیه السلام بیان میکنند برای بیدینی ناخودآگاه: لَتُمَحَّصُنَ يَا شِيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ تَمْحِيصَ الْكُحْلِ فِي الْعَيْنِ وَ إِنَّ صَاحِبَ الْعَيْنِ يَدْرِي مَتَى يَقَعَ الْكُحْلُ فِي عَيْنِهِ وَ لَا يَعْلَمُ مَتَى يَخْرُجُ مِنْهَا وَ كَذَلِكَ يُصْبِحُ الرَّجُلُ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنْ أَمْرِنَا وَ يُمْسِي وَ قَدْ خَرَجَ مِنْهَا وَ يُمْسِي عَلَى شَرِيعَةٍ مِنْ أَمْرِنَا وَ يُصْبِحُ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْهَا هر آینه حتما ای پیروان اهل بیت پیامبر عظیم الشان اسلام، برای پاک شدن امتحان میشوید مثل پاک شدن سُرمه از چشم. کسی که میخواهد سرمه بکشد میل را از سرمهدان بیرون میکشد و زیر چشمش یک خطی را میگذارد. حضرت میفرماید کسی که میخواهد به چشمش سرمه بکشد میفهمد چه کاری میکند. ولی نمیفهمد سرمه چه زمانی از چشمش پاک شده است. سرمه زدن را میفهمد اما زمان پاک شدن سرمه را نمیفهمد. حضرت میفرماید بیدین شدن مثل پاک شدن سرمه است. آدمیزاد صبح را شروع میکند بر شریعت پیامبر و به شب میرسد در حالیکه از آن شریعت خارج شده است. و گاهی اتفاق میافتد که شب را در دینداری است ولی صبح که میشود از دین خارج شده است. با چه کسی برخورد کرده است؟
این خطر در همه جا هست. خروج ناگهانی از دین همین است. اما این خروج ناگهانی از دین مربوط به کسانی است که در دینداری خودشان سست هستند. آدمهای بیپایهای هستند. آدمهای بیملاکی هستند. اینها کسانی هستند اینها شیعه هستند ولی شیعه ارثی و وراثتی. دوره ما، دوره تشیع دراستی و درسی است. الان نمیشود گفت چون پدرم نماز میخواند و چون پدرم عزاداری میکند پس من هم همان را دارم.
چه کسانی در دینداری سست هستند که موجب خروج از دین به شکل ناآگاهانه میشود؟ در تفسیر سوره مبارکه عبس آیه 24 از امام باقر علیه السلام یک روایتی بیان شده است. آیه شریفه این است: (فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه): انسان باید به غذای خویش (و آفرینش آن) بنگرد. یعنی انسان باید در غذایی که میخورد دقت داشته باشد. امام باقر علیه السلام میفرماید: طعامی که میخواهی بخوری به منزله آن عملی است که میخواهی به دست بیاوری. عِلمُهُ الَّذی یَأخُذُ عَمَّن یَأخُذُهُ یعنی مراقب باش علمی را که میخواهی بگیری از چه کسی میگیری. به ما میفرمایند دینتان باید استاد داشته باشد. چون بسیاری از افراد هستند که تدینشان بدون استاد است و وقتی میخواهند بدون استاد عرض دین بکنند دینشان به سلامت نیست. دقت بکن که دین را از چه کسی میگیری. دین را باید از سرچشمه آن گرفت.
امام (ع) می فرماید: مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صَلَوَات اللَّهِ عَلَيْه وَ آلِهِ زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ، وَ مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ، رَدَّتْهُ الرِّجَالُ کسی که دینش را از کتاب خدا و روایات پیامبر عظیم الشان اسلام بگیرد کوهها جا به جا میشوند ولی او تغییری پیدا نمیکند. اما اگر کسی باشد که دینش را از زبان مردم گرفته است مردمان دیگری دین او را از او میگیرند. یعنی آدم اگر در دینداری به کسی رجوع بکند که خودش دارای ثبات عقیده نیست و خودش در دینداری مبنا ندارد این آدمی که دین را از او گرفته است کس دیگری دین او را از او خواهد گرفت.
امام کاظم علیه السلام میفرماید: إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَاللَّهَ اللَّهَ فِي أَدْيَانِكُمْ لَا يُزِيلَنَّكُمْ أَحَدٌ عَنْهَا وقتی که پنجمین فرزند از امام هفتم غیبت کرد خدا را خدا را در دنیتان مراقبت کنید. مراقب دینتان باشید. مراقب باشید که کسی شما را از دینتان خارج نکند. مراقب باشید که کسی شما را از دینتان خارج نکند. این دستور بسیار مهم است. من مکررا وقتی این تیپ از روایات را میخوانم این مثال را میزنم و مثال من هم درست است: شما یک ماشین دارید که پراید است که نهایتا بیست میلیون تومان است اگر صفر کیلومتر باشد. وقتی میخواهید خانه تهیه کنید میگویید جایی باشد که پارکینگ داشته باشد. چرا؟ چون بیست میلیون تومان قیمت ماشین است. پس پارکینگ باید داشته باشد خانهای که میخواهید تهیه کنید. دزدگیر برای آن ماشین میگذارید. بعد هم مینویسید که این محل دوربین مداربسته دارد. دین که نیست سر راه باشد. پراید است و باید مراقب آن بود. بعد هم به یک شبگرد ماهیانه پول میدهید که شبها مراقب کوچه باشد. اما برای دینتان هم دزدگیر گذاشتهاید؟ نخیر. نگذاشتهاید. لذا به شما میگویند مراقب دینتان باشید. چون آن را میبرند. چرا میبرند؟ چون تدین تو، تدین دراستی نیست. تو بر مبنای کتاب خدا و سنت رسول و عترت او نیستی. این، کار را سخت میکند.
سلامت دین به چه چیزی است؟ وقتی رسول گرامی به امیرالمؤمنین فرمود: علی جان! در نوزدهم ماه مبارک رمضان میبینم که در محراب عبادت فرق تو شکافته میشود فقط یک سوال کرد. از فرزندان و اموال و حکومت و امت سوال نکرد. عرض کرد: أَ بِسَلَامَةِ دینی؟ در آن زمان دین من درست است؟ این ترس علی ابن ابی طالب است. اگر بخواهید جامعه شما به آرامش برسد قانون نمیتواند جلوی مشکلات را بگیرد. دین است که میتواند جلوی مشکلات را بگیرد. قانون هر چقدر سفتتر باشد دایره مهاجرین و مهاجمین بیشتر میشود. مادامیکه دین باشد کسی جرمی مرتکب نمیشود.