فهرست مطالب سایت

ابلاغ سوره برائت

موضوع : آیات الولایة
تاریخ انتشار : 25 تیر 1401



فایل تصویری برای این مطلب موجود نیست


ابلاغ سوره برائت
به نقل علماء و مورخين شیعه و سنی،در سال نهم هجرت چون آیات سوره برات در مورد عهد شکنی مشرکین نازل شد، پس از نازل شدن آیات آغازین سوره توبه، رسول اکرم (ص) این آیات را به ابوبکر دادند که به مکه ببرد و در موسم حج په مشر کین ابلاغ نماید، پس از آنکه وی به راه افتاد و قدری راه رفت، جبرئیل نازل شد و ضمن ابلاغ سلام خداوند به پیغمبر (ص) عرض کرد: خداوند می فرماید (لا يؤدي منک الا انت أو رجل منک (کسی از جانب تو اداء رسالت ننمايد مگر خودت با مردی که از خودت باشد). رسول خدا (ص) فورأ على (ع) را طلبيد و فرمود شتر مرا سوار شو و دنبال ابوبكر برو هر کجا به او رسیدی آیات را از او بگیر و به مکه ببر و برای مشرکین قرائت کن، حضرت امیر فورا حرکت کرد و در راه به ابوبکر رسید و آیات را از او گرفته و به مکه برد و ابوبکر خدمت پیغمبر بازگشت و در حالی که از این اتفاق بسیار ناراحت بود عرض کرد: یا رسول الله مگر درباره من چیزی نازل شده؟ حضرت فرمود: «لا و لكن لا يبلغ مني إلا أنه أو رجل عني ، خداوند دستور داده است که این مأموریت را با خودت انجام بده با شخصی همانند ثو)
در ادامه به سوالات و شبهاتی که در مورد این فضیلت قرآنی امیرمومنان مطرح گردیده است، پاسخ می دهیم.
چرا ابوبکر؟
شاید کسی به ذهنش این شبهه برسد که چرا رسول الله از اول ابوبکر را برای این مأموریت برگزید؟ آیا او نمی‌دانست که انجام این مأموریت باید بر عهده کسی باشد که از اوست نه آن کسی که بیگانه‌ی از اوست؟ اما کسی که با رفتار و سیره رسول خدا آشنا باشد به راحتی به این سوال پاسخ می‌دهد. زیرا هرجا خدا و رسولش خواستند فضیلت و لیاقت علی بن ابیطالب را برای همگان به اثبات برسانند کاری کردند که بی‌لیاقتی وعدم استحقاق مدعیان دیگر نیز بر همه ثابت شود و حجت برآنان تمام شود. مگر نه این است که در ماجرای خیبر، به دستور رسول خدا، نخست کسانی که بعدها مدعی جانشینی رسول خدا شدند به میدان رفتند و پس از رسوا شدن و شکست خوردنشان، علی بن ابیطالب به میدان آمد وخبیر را فتح نمود؟ اینجا هم رسول خدا با این کار فقط اثبات لیاقت و فضیلت علی را نکرد بلکه بی‌لیاقتی دیگران را نیز به همگان نشان داد.
از طرف دیگر رابطه‌ی ابوبکر با مشرکان رابطه بسیار خوبی بود زیرا او در جهاد با مشرکان حتی یک زخم بر بدن دشمنان خدا وارد نکرد. اما علی علیه السلام کسی بود که پهلوانان مشرکین را در جنگ‌ها به هلاکت رسانده بود. فرستادن محبوب رسول خدا به سمت دشمنان قسم خورده‌ی او، جز با دستور حق تعالی بر پبامبر ممکن نبود اما پس ازصادر شدن دستور از سوی خداوند، علی بن ابیطالب در کمال شجاعت و بدون هیچ واهمه ای، بی‌هیچ تجهیزات وسپاهی وارد مکه شد ودر عید قربان در سرزمین منی، پیام برائت خدا از مشرکان را به آنان ابلاغ کرد.
علی(ع) مظهر جلال الهی و ابوبکر مظهر جمال الهی!؟
یکی از مفسران اهل سنت به نام آلوسی که می داند این ماجرا چه قدر وجهه ی خلیفه ی اول را مخدوش می کند، برای توجیه این اتفاق اینگونه می گوید که: علی (ع) چون اسدالله و مظهر «جلال» خدا بود، ابلاغ نقض عهد کافران را که از آثار جلال و صفات قهر خداست، به او واگذار کرد و آنها همچون دو چشمه جوشان بودند که از یکی صفت جمال می جوشید و از دیگری صفت جلال! (۱)
پاسخ به این توجیه بسیار ساده است. خود این مفسر قرآن پس از ذکر این توجیه، وقتی متوجه سستی این حرف می شود می گوید:این تحلیل خوبی است اگر علتی را که پیامبر (ص) بیان فرمود (من یا یکی از خاندانم باید آن را ابلاغ کند) وجود نمی داشت.
پس این دلیل، دلیلی ذوقی و بی اساس است و با متن روایت در تضاد است.
توجیه بی اساس ابن تیمیه
ابن تیمیه- پدرفکری فرقه ضاله وهابیت - برای انکار فضیلت امیرالمومنین و تنقیص نشدن خلیفه اول، اینچنین این ماجرا راتوجیه می کند: گفته اند که از عادت عرب این بوده که عقدی را نبندند و آن را | فسخ نکند، مگر خود شخص و یا مردی از خانواده او . پس رسول خدا (ص) علی (ع) را | تنها برای فسخ عهدهایی که با مشرکان داشت، فرستاد نه برای کار دیگر(۲)
فخرالدین رازی نیز می نویسد: درباره دلیل فرستادن | علی (ع) برای خواندن این سوره و تبلیغ این رسالت، اختلاف شده است، گفته اند که سبب آن این بوده که عرب عادت داشته است که بستن عهد و نقض آن را عهده دار نشود، مگر مردی از نزدیکان شخص؛ پس ابوبکر آن را به عهده می گرفت، روا بود که مشرکان بگویند این خلاف آن چیزی است که ما درباره شکستن پیمان ها می شناسیم، شاید قبول نمی کردند؛ پس این دلیل آنها با فرستادن علی (ع) از بین رفت.(۳)
در جواب ابن تیمیه و فخر رازی و علمایی از اهل سنت که این توجیه را پذیرفته اند باید گفت:
۱) این موضوع که رسم عرب اینگونه بوده است، حدس و تخمین است و هیچ دلیل تاریخی برای آن ذکر نشده است.
۲)در برخی از نقل ها در منابع اهل سنت آمده است که: رسول خدا به امیرالمومنین فرمود: یا علی اگر تو این کار را نکنید مجبورم که خودم اقدام کنم.
اگر دلیل فرستادن امیرالمومنین فقط، وجود خویشاوندی میان او و رسول خدا باشد، این جمله حضرت رسول چه معنایی دارد؟ مگر غیر از امیرالمومنین هیچ خویشاوند دیگری برای رسول خدا نبود که این کار را انجام بدهد؟
ج) مأموریت امیر مؤمنان (ع)، نقض و شکستن پیمان نبوده، بلکه به نص صریح قرآن کریم، هر کس با پیامبر عهد و پیمانی دارد، تا پایان مدتش محترم است، چنانچه در آیه چهارم سوره توبه آمده است:(مگر کسانی از مشرکان که با آنها عهد بستید، و چیزی از آن را در حقّ شما فروگذار نکردند، و احدی را بر ضدّ شما تقویت ننمودند؛ پیمان آنها را تا پایان مدّتشان محترم بشمرید؛ زیرا خداوند پرهیزگاران را دوست دارد!)
جمع بندی: این واقعه، دلیل محکمی بر فضیلت امیرمومنان و عدم شایستگی دیگران برای تصدی جانشینی رسول خدا است. برای همین، افراد متعصبی که توان انکار اصل ماجرا را ندارند، سعی کرده اند با توجیه های سست خود، ذهن مسلمانان را از این فضیلت علی بن ابی طالب علیه السلام منحرف کنند،اما با این توجیه های بی اساس نمی توان حقیقتی که مثل روز روشن است را کتمان کرد.
(1) تفسیر روح المعانی، ج 10، ص 47
(2) منهاج السنة، ج5، ص 493
(3) مفاتیح الغیب، ج15، ص 175

 





    کلمات کلیدی :

هم رسانی : تلگرام



نظرات

برای این مطلب نظری ثبت نشده